هفت شرح خمسه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
برایم نوشت: کلمههایت بوی شیراز میدهند. عطر بهارنارنج توی آنها پیچیده. دستهای مامان را میبینم که لیموهای زرد و خوشبو را میچلاند و عصارۀ آن را برای پاییز و زمستانمان نگه میدارد. گرم میشوم و لذت چای عصرانه را که با تارونه دم کشیده بود و به استقبالمان میآمد وقتی خستهوکوفته از مدرسه بر میگشتیم، به جانم مینشیند.
برایش نوشتم: نوشتهها بو دارند، رنگ دارند. با آدم حرف میزنند و تو را پرت میکنند به سالهای دور و نزدیک. دستوپا دارند و گاهی تو را در آغوش میگیرند. گاهی تکیهگاه میشوند و میشود سر روی شانههایشان گذاشت و های های گریست. حالا تو هم کیکهای سیب و دارچین مامان را بیاور و بگذار کنار چای و تارونه.
حواس پنجگانه را از زمان آموزش ابتدایی یاد گرفتیم و همه میدانیم چیست!
بینایی، شنوایی، چشایی، لامسه و بویایی!
استفاده از حواس پنجگانه یکی از مواردی است که در نوشتن مهم و ضروریست.
این حسها، راه ارتباطی ما با جهان بیرون است. با داشتن این حواس، دنیای ما رنگ، صدا، بو و طعم و حس دارد. تصور کنید اگر حواس پنجگانهی ما، به هر دلیلی از کار بیفتد یا درست کار نکند، چه بلایی سر زندگی و ارتباطمان با دنیا خواهد آمد. ما دیگر انسان طبیعی نخواهیم بود و چه بسا که زندگی بدون این حواس ناممکن خواهد بود.
برای شما هم پیش آمده متنی را بخوانید و عطر و بویش را حس کنید؟ یا صدایش را بشنوید؟
میتوان با همین حواس پنجگانه به نوشته روح داد و آن را روانتر و جذابتر کرد.
یکی از مهمترین مواردی که باید به آن توجه کنیم استفاده از تمام این حواس است. وقتی طعم و بو و رنگ و مزه را نشان میدهیم یعنی دست خواننده را گرفته و با خود همراه کردهایم.
استفاده از یکی از حواس کافی نیست. مخاطب نمیخواهد فقط بیننده یا شنونده باشد. او میخواهد همه چیز را حس کند. مثلاً وقتی میگوییم موهایش سیاه بود و یک زخم بالای ابرویش داشت. لباسهای مندرس پوشیده بود و ناخنهایش را میجوید تنها حس بینایی را درگیر کردهایم. البته این اشتباه نیست و گاهی هم میتواند زیبا باشد اما کافی نیست.
میتوانیم برای توصیف بهتر جزئیات بیشتری اضافه کنیم:
موهایش نرم بود. خندۀ شیرینی داشت و صدایی گرم.
نوشته را به توضیحات تصویری محدود نکنیم.
ما می توانیم با بهرهگیری از حس بینایی با دقت و باریکبینی یک فضارا توصیف کنیم.
نگاه یک نویسنده با نگاه یک فرد معمولی متفاوت است. یک فرد معمولی آن چیزی را که در ظاهر میبیند، توصیف میکند اما نویسنده از چند زاویه به موضوع مینگرد. به نظر من یکنویسنده باید مجهز به تفکر انتقادی باشد؛ این تفکر برای نوشتن از زوایای مختلف، به او کمک میکند تا اندیشهاش را بسط داده و قلمش قویتر شود.
این طرز تفکر و نوشتن در مورد حس های شنوایی، بویایی، لامسه و چشایی نیز مهم هستند.
حتی ریزترین برداشت از احساس خود، از بوییدن یک گل و نوشتن درباره ی آن، تاثیر شگرفی در ذهن و روح مخاطب می گذارد. با بوییدن گل چه حس یا چه خاطرهای در ذهن شما شکل گرفت؟ از آن خاطره بنویسید. ممکن است با گذشت زمان تصوری که از آن خاطره در ذهنتان نقش بسته، تغییر کرده باشد. دربارۀ آن تغییرات بنویسید.
ما با نوشتن دربارۀ حواس پنجگانه در سطر به سطر داستانها و یادداشتهای مان انواع حس را به مخاطب انتقال داده و ارتباط برقرار میکنیم.
شاید در ابتدا نتوانیم کامل و درست احساسات خویش را در نوشته ها بگنجانیم، اما با تکرار در نوشتنِ حس های پنجگانه به تدریج در انتقال احساسات خویش در یادداشت ها به مخاطب، بهتر از قبل عمل خواهیم کرد.
و اما چند مثال:
حس بینایی: دنیایی از رنج در خطوط دور چشمانش نمایان بود.
حس شنوایی: صدای بوق کر کننده ای در ساختمان پیچید. ازپشت ساختمان صدای سازی شنیدم. کسی در فلوت میدمید…
حس چشایی: مزهی ترش و شیرین انار سلولهایم را به وجد می آورد.
حس بویایی: بوی قرمه سبزی در فضای خانه روان بود.
حس لامسه: نسیم بهاری در لابلای موهایم می سُرید و پوستم را قلقلک میداد.
نوشتن درباره حس های پنجگانه یک تمرین موثر در مسیر نویسندگی است.
اگر به نوشتن علاقه دارید از این تمرین غافل نشوید.
شاید بهتر باشد تکتک حواس را با هم بررسی کنیم:
حس بینایی
بااینکه گفتیم بهتر است خودمان را به یکی از حواس پنجگانه محدود نکنیم اما باز هم حس بینایی مهمترین حس برای توصیف کردن است.
در غیاب عکس و فیلم، کلمات تنها ابزار نویسنده برای نشان دادن هستند.
بهترین حالت این است که بهجای توصیف همه چیز از پیادهرو گرفته تا گربهای که توی کوچه میدود روی چند تصویر خاص و مهم تمرکز کنیم و بقیه تصویرسازی را به عهدۀ مخاطب بگذاریم.
یعنی کمیت اینجا مهم نیست. نگران نباشیم که مبادا یک لکۀ روی دیوار هم از دستمان در برود. در عوض چند عنصر محدود را به زیبایی توصیف کنیم.
حس بویایی
شاید بوها خیلی راحت ما را تحت تأثیر قرار بدهند. کدامیک از ما با بوی نارنگی پشت نیمکتهای مدرسه کشیده نمیشویم؟ یا با بوی شلغم و لبو سردمان نمیشود؟
به گمانم بوها یک راه برای بردن خواننده به گذشته است. توی نوشته میتوان برای فلاشبک از آن استفاده کنیم.
برای توصیفهای دقیق و زیبا بوها راه خوبی برای درگیر کردن مخاطب با چند کلمه است.
مثل بوی خاک بارانخورده
بوی شیر داغ روی گاز
بوی دریا وقتی از پنجرۀ ماشین آن را حی میکنی
بوی اطلسی
بوی بهارنارنج
میتوان از این حس استفاده کرد و توصیفهای درخشان نوشت.
بنابراین از همینالان به بوها دقیقتر شوید و حتی حسی که از آنها میگیرید را یادداشت کنید.
حس شنوایی
توصیف صدا هم مثل توصیف سکوت میتواند سخت و زیبا باشد.
صحبت کردن آدمها، صدای سرفه، کوبیدن چکش به دیوار، بازی بچهها و شادی آنها توی کوچه، تصادف ماشینها و… میتواند بهعنوان موسیقی به متن اضافه شود.
مثلاً میتوان برای توصیف دریا و ساحل از صدای برخورد امواج به سنگها استفاده کرد.
یک راه برای ایجاد صدا در نوشته واجآرایی است که در پست «چگونه با جزئیات بنویسیم؟» توضیح دادم.
حس چشایی
اغلب وقتی میبینیم یا میخوانیم یا میشنویم که کسی خوراکی یا نوشیدنی میخورد حس چشاییمان تحریک میشود و به عبارتی دهانمان آب میافتد.
میتوانیم حسها را با هم ترکیب کنیم. مثلاً برای توصیف دریا از شوری نمک در میان نسیم حرف بزنیم. وقتی کسی به خانۀ دوران کودکیاش برمیگردد بوی چای تازهدم و صدای سماور را دستمایه قرار دهیم.
حتی اگر مزۀ چیزی را توصیف نکنیم هم میتوانیم با بیان طعم ترش و شور یا هر طعم دیگر حس خواننده را درگیر کنیم.
حس لامسه
این حس هم مانند ۴ حس دیگر میتواند سخت یا شیرین باشد.
مثل دست زدن به بخاری در سرمای زمستان یا نوازش موهای نرم کودک. اتفاقاتی که خواننده را به هیجان میآورد.
گاهی هم میتواند دردناک باشد مثل کوبیدن مشت توی صورت و خرد شدن دندانها. شما درد را احساس نکردید؟
استفاده از این حس در شرایط مناسب میتواند قدرت نوشته را افزایش دهد.
اجاقگاز چرب
دستهای سرد
پوست ترکخورده
پتوی زبر
شما چه چیزی حس میکنید؟
همۀ چیزهایی که تا اینجا گفتم در یک کلمه میشود بیان «جزئیات».
نوشتن جزئیات کمک میکند تا خواننده خودش را از نویسنده جدا نبیند و با او میان کلمهها قدم بزند.
سعی کنید وقتی میخواهید نوشتهای را شروع کنید فهرستی از چیزهایی که میتواند به توصیف بهتر و نوشتن جزئیات کمک کند تهیه کنید.
پساز آن بهترینها را انتخاب کرده و در نوشتۀ خود به کار بگیرید.
به این ترتیب هم ما و هم خواننده در متن غرق میشود.
هفت شرح خمسه مجموعه ای است که در آن به تشریح حواس پنجگانه در نوشتن پرداخته شده است.
فهرست
• شرح اول: بینایی
تاویل اول: ذهن گرایی
تاویل ثانی: سرگردان در خیابان های دود گرفته…
تاویل ثالث: موهوم
تاویل رابع: پرنده
تاویل خامس: شاعرانه
تاویل سادس: نگاه متفاوت به زندگی!
تاویل سابع: مقدس نمایان بی هنر
• شرح دوم: شنوایی
تاویل اول: هوای ابری چشم ها
تاویل ثانی: آوای امید
تاویل ثالث: نوای گوش نواز
تاویل رابع: در قیل وقال زیبای غم انگیز
تاویل خامس: خش دار دلنشین
تاویل سادس: رقص هو هوی پیچیده در رواق دل!
تاویل سابع: مادر طبیعت
• شرح سوم: بویایی
تاویل اول: دیوارهای کاهگلی
تاویل ثانی: باغچه حیاط
تاویل ثالث: عطر رویا
تاویل رابع: چاره عزیز
تاویل خامس: خِش خِش
تاویل سادس: بو مادران!
تاویل سابع: بوی شادی آور
• شرح چهارم: چشایی
تاویل اول: چرخ طحافی
تاویل ثانی: مهمان ناخوانده
تاویل ثالث: جوهر خلقت
تاویل رابع: طعم فراموش نشدنی
تاویل خامس: سخت شیرین
تاویل سادس: طعم زندگی!
تاویل سابع: دنیای مزهها
• شرح پنجم: بساوایی
تاویل اول: امواج خسته
تاویل ثانی: کوهی استوار
تاویل ثالث: نغمه خوش
تاویل رابع: کهنه زبر
تاویل خامس: سمفونی سلامت
تاویل سادس: دست های مهربان!
تاویل سابع: دامن گل
دیدگاه خود را بیان کنید