هوای ابری چشم ها | سجاد خلیل زاده

هوای ابری چشم ها

تاویل اول: هوای ابری چشم ها
صوت: بارش باران

دیگر آسمان دارد تیره و خاکستری می شود و باران نم نم و کم کم شروع به بارش می کند.
باران مانند اشک های خواهرانه همچنان می بارد.
ناگهان صدای مهیبی به گوش می رسد.!!! این صدا صدای رعد و برق ها هستند.
باران تندتر و تندتر می شود.همه ی مردم درخیابان به دنبال پناهگاهی می گردند.!
چترهای مردم و بالکن های مغازه ها مانند یک پناهگاهی اند که به مردم درخیابان آغوش بازمیکنند تا مردم زیر این رحمت الهی خیس نشوند.!!!
با گذر زمان خیابان ها خلوت شده و تعداد کمی از انسان ها در خیابان پیدا می شود و باران سرد شده و به تگرگ تبدیل می شود و با شکل و شمایلی خاص مانند سنگ های یخی به زمین فرو می ریزند.
-باران باغبانی می شود که به گل و گیاهان و درختان و سبزه ها آب می دهد.
-کشاورزی می شود که به کشاورزان کمک می کند.
-و باران رفتگری خواهد شود که خیابان را تمیز می کند.
-و سقایی می باشدکه به تشنگان آب می رساند.
باران آهسته وآهسته تر می شود.
کم کم رنگین کمان نمایان می شود رفته رفته پر رنگ تر و پر رنگ تر می شود و خیابان ها باز هم رو به شلوغی برمی گردند.
تا چندین ساعتی زمین نم خواهد داشت ولی زمین خشک خواهد شد.
وقتی باران به صدا در می آید…
آیا تاکنون به بارش باران فکر کرده ایم؟
باران که می بارد، بعضی ها دلشان می گیرد وخیلی ها شاعر می شوند. آخر تازه یادشان می افتد که احساسات فطری پاک و زلالی هم هست که در لابه لای افکار مادّی و تکراری روزمره، فراموشش کرده بودند.
وقتی باران می آید، دیگر، مردم، خودشان را برای چیزهای کم ارزش و بیهوده معطل نمی کنند، حتی جلوی زیباترین ویترین های مجلل ترین مغازه ها هم خالی است. هر که را می بینی با عجله به سوی مقصد حرکت می کند، یعنی باران باعث می شود که انسان مقصدش را فدای زرق و برق ها نکند.
سواره ها نیز در بارش باران بیشتر از قبل، دلشان برای پیاده ها می سوزد و زودتر آنها را سوار می کنند. یعنی باران، مردم را سخاوتمندتر و سخاوتمندان را دلسوزتر می کند.
باران که می بارد، مردم صمیمی تر، متحدتر و فداکارتر می شوند. چرا که خیلی ها را می شود دید که یک نفر دیگر را زیر چتر خود گرفته اند.
باران، زمین را پاک می سازد، هوا را تصفیه می کند و برخی ویروس ها را از بین می برد و شاید آن وقت مردم کمی پاکتر زندگی کنند!
وقتی باران بر خاک، کشتزارها و کوه ها فرو می ریزد، حیات، جان می گیرد و همه به تداوم زندگیشان امیدوارتر می شوند و ممکن است برای یک بار هم که شده صاحب باران را شکر گویند.
در بارش باران عدالت را هم می توان دید. چرا که قطره ها، در همهء محله های یک شهر و یا بر بام همهء خانه های یک محله، با یک نواخت مساوی فرو می ریزند.
وقتی که باران می‌آید، گاهی سال های کودکی، قیل و قال آرامش بخش مدرسه! و درس «‌باران آمد، آن مرد، در باران آمد» در ذهن ها رژه می روند و آن وقت تازه یادمان می افتد که آن مرد، در باران نیامد. پس می شود کمی هم برای آمدن او (روحی فداه) دعا کرد.
باران، سرشار از خیر و برکت است و آن باران نیز، آن باران سرنوشت سازی که از هوای ابری چشم ها بر گونه هایمان می نشیند و سبب می شود که بهتر بتوانیم مسیر زندگیمان را عوض کنیم. زیرا باران کمیاب اشک ها، توفیق توبه را سهل الوصول تر می کند.
قطره های اشک می توانند بغض سنگین تاریخ معصومان مظلوم را نیز بشکنند و آموزه های بی بدیل مردان شهید روز دهم را در سینه ها زنده و بالنده نگهدارند. چرا که حسین علیه السّلام بیش و پیش از آن که تشنهء آب باشند تشنهء اندیشهء انسان های زمان ها هستند. پس ای باران عزیز! ما را تنها نگذار.

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.