بوی شادی آور | سجاد خلیل زاده

بوی شادی آور

تاویل سابع: بوی شادی آور
بوی: بوی سیر

سیر بوی خوبی دارد. اما وقتی که بوی آن از دهان نیاید! دیروز که مادرم آش می پخت، بوی سیر فضای خانه را معطر کرده بود و واقعا هم بوی قشنگی داشت. من در پختن آش به مادرم کمک می کردم، حتی خیلی از سیر ها را خودم خرد کردم.
بعد از اینکه خرد کردن سیرها تمام شد، دستانم را بو کردم. اوه! چه بوی سیری! نه به آن بوی سیر که به خودی خود خوب است نه به اینکه بویش روی دستانم جا خشک کرد! هر چه قدر هم تلاش کردم که بوی سیر را از دستانم ببرم، نرفت که نرفت.
خلاصه فکر کنم چند روزی درگیر بوی سیر دستانم خواهم بود! اما سیر وقتی که پخته می شود دیگر مثل خام بودنش بوی تندی ندارد. این سیر هم کلا داستانی برای خودش دارد. مثلا یک روز مهمان داشتیم. سر سفره مان ترشی سیر گذاشته بودیم تا با آبگوشت بخوریم. به به! چقدر چسبید. جایتان خالی!
انقدر ترشی سیر با آبگوشت می چسبید که همه مان، از پدر و عمو و دایی گرفته تا خود من، کلی ترشی سیر خوردیم. بعد از غذا سفره را جمع کریم و مشغول خوش و بش و حرف زدن شدیم. چه وضعی شده بود فضای اتاق! بوی سیر که از دهان همه می آمد، فضا را معطر کرده بود!!!
یک شانسی که آوردیم این بود که همه مان از ترشی سیر خورده بودیم وگرنه باید گروهی بوی سیر دهان گروهی دیگر را تحمل می کردند! خلاصه این بوی سیر در خانه ما تبدیل به بوی شادی آور شده بود! هم حرف می زدیم هم به بوی سیر می خندیدیم!

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.