غذا یک کتاب مصور از تاریخ و طبیعت و فرهنگ | سجاد خلیل زاده

غذا یک کتاب مصور از تاریخ و طبیعت و فرهنگ

این روزهای فروردین و حال و هوای نوروز که می‌آید، طبیعت بیشتر از همه پیش چشم همه‌ ما خودنمایی می‌کند. اصلا بهار و حال و هوایش یک طرف آش دوغ روز اول عید مادربزرگ یک طرف.

پیرزن با تمام پا درد و فشار خون بالا و صد و یک پایین و بالای دیگر، اما پر از شور و اشتیاق، چند روز به عید مانده راهی مغازه‌های روستا می‌شود.

به قصاب محل سفارش چند سیرابی فربه (شکمبه) را می‌دهد که قبل از عید به دستش برساند.

حبوبات را هم که از چند روز قبل پاک کرده و شسته تا آماده باشد.

باغچه کوچک حیاط زیبای خانه هم که همیشه جواب گوی تامین سبزی‌های خوردن و آش مادربزرگ را می‌دهد. روز اول بهار همه دور هم جمع می‌شویم، اما آش دوغ مادریزرگ بوی مهر می‌دهد. با این بو و رنگ بهاری است برای خودش.

احساس می‌کنم این غذای سنتی قسمتی از هویت ما شده است، نباشد یک بخش عظیم از آداب و رسوم و حال و هوای عید ما لنگ میزند.

من گمان می‌کنم هر غذا یک کتاب مصور از تاریخ و طبیعت و فرهنگ منطقه خودش است.

حتی آن قدر جامع که میزان درگیر بودن بشر با زندگی اش را در قالب و اندازه‌ غذاهایش نهفته است.

هر چه مسائل زندگی انسان را بیشتر درگیر خود می‌کند غذا بیشتر حالت حاضری بودن و “فست فودی” به خود می‌گیرد.

حتی اندازه ظاهری آن هم کوچکتر می‌شود. تا جایی که شاهد گسترش غذا‌های کوچک و ” فینگر فود “‌ها در عصر حاضر هستیم.

همه ما می‌توانیم در تعریف واژه غذا لغات مورد علاقه خود را جای دهیم، چرا که تعاریف متعددی برای آن وجود دارد.

غذا در گسترش فرهنگ یک جامعه یا منطقه آن قدر پر اهمیت است که بعضی از مناطق بیشتر با نام غذا‌های محبوبش شناخته می‌شود.

در کتاب چای نوشی به مثابه فرهنگ نوشته شده بود:

به تدریج که انسان در طول زندگی‌اش جامعه پذیرتر می‌شود، نقش فرهنگ در مصرف غذا بیشتر خود را نمایان می‌سازد. تا جایی که مصرف غذا موقعیت فردی و اجتماعی انسان را بر اساس معیارهایی، چون سن، جنسیت، مذهب، پایگاه اجتماعی، موقعیت جغرافیایی و شرایط اقتصادی بازگو می‌کند. از این رو بیهوده نیست اگر عمل خوردن را صرفاً فعالیتی فرهنگی بنامیم و آن را به مثابه شیوه‌ای از «بیان» در نظر بگیریم. این امر مقوله‌ای را پی ریزی کرده است که انسان شناسان به آن زبان غذا می‌گویند، زیرا خوردن نوعی بیان نمادین است که از طریق آن نه تنها هویت فردی، بلکه لایه‌های مختلف ساختار‌های جامعه نیز آشکار می‌شود؛ بنابراین می‌بینیم که بسیاری از پژوهش‌های مربوط به غذا، به شناختن شرایط تاریخی-اجتماعی و ساختار و ارزش‌های اقتصادی و نمادین جامعه منتج می‌شود.

در برانگیختن تخیل و حافظه ما بعد از برده شدن نام یک غذای سنتی همین کافی است که عناصر نستالژیک مکان و زمانی که از آن غذا داریم فورا به ذهن انسان می‌نشیند.

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.