و اما تو ای غریب آشنا | سجاد خلیل زاده

و اما تو ای غریب آشنا

و اما تو ای غریب آشنا دوستت دارم

و با عشق تو ای طلوع همه خوبی ها به این دعوت نورت لبیک می گویم

و به سوی سرزمینی که فرشتگان وحی عطر دلنشین تو را بر ارمغان می آورند پرواز می کنم

و آن لحظه بهترین لحظه نورانی عمرم خواهد بود.

که همچون پرنده ای دور کعبه نورت طواف نمایم و آنسان که من در کنار کعبه قلب ها تو را چشم در راهم.

تو را چشم در راهم تا روزی با ندای ملکوتیت فریاد برآوری اَنَا بَقیَّهُ اللّهِ…

و چشمان منتظر جهانیان را از مقدمت گلباران سازی.

تا بیایی و دست نوازشگرت را با قلبم همراه سازی.

قلبی که با تمام عشق به دیدارت آمده و چه تماشایی و زیبا خواهد بود همان لحظه سبز دیداری که همه عاشق و مجنون به لیلای وصال تو همی خوشنودند.

سجاد خلیل زاده

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.