آیین و نمایش های آیینی و سنتی
آیین چیست؟
در فرهنگ های موجود آیین این چنین معنی شده است.
1- رسم، روش، ادب
2- معمول، متداول، مرسوم
3- شیوه، آهنگ
4- صفت، کردار، مانند: بهشت آیین
5- اندازه، حد، عدد، شمار
6- قاعده، نظم، فطرت
7- «آیین (یی) – سیرت، رسم، طبع، عادت، ادب، روش، دیدن، خلق، خصلت، خو، خوی، منش،آداب دانی یا حفظ ظاهر و یا حرکات و رفتار.
- خاستگاه و ریشه تاریخی آئین
آیین از بدو خلقت انسان با او همراه و همزاه بوده است، «بدون شک آیین های شرک آلود که بوسیله انسان های ما قبل تاریخ ابداع گردیده، در بحبوحه خوف و بیم انسان های نخستین، از آثار ومظاهر طبیعت ولادت یافته است. آنچه که انسان ابتدایی نمی توانست درک نماید. چنین می پنداشت که حاصل عزم یاعمل نیرویی روحی یا ارواحی خاموش است. وی پیوسته روشنائی و گرمی را خواستار بود. و از اینجاست که نخستین مذهب خورشید پرستی و پرستش ماه را آغاز نمود و قربانیها و نذورات برای خورشید مقرر داشت و هنگام غروب خورشید، دعای خسوف و وحشت و هنگام طلوع آن (خورشید) نیایش آغاز نمود و نمادهایی از برای خورشید در روی اشیاء حک کرده آنها را به طرح روح خورشید، استوار کرد. سمبولی نیز از برای ماه فراهم ساخت زیرا آن قرص اسرار آمیز نیز شب های تاریک وی را روشنایی می بخشی.»
در این روند تکامل آیین متوجه می شویم که هر چیزی خاص خود را دارد و بایددر زمان و مکان خاص خودانجام شود و هم چنین آیین برای تعادل روحی وآرامش انسان نیازی ضروری وحیاتی است و اساساً این پدیده به جهت معنی کردن هستی و ایجاد تعادل روحی در انسان پدیدار می شود و به آرامی نقش خود را در زندگی انسان تاکنون ایفاء کرده است. پدیده آیین از نمایش هیچگاه جدا نبوده است، چرا که آیین فی النفسه نمایش است، و به اعتباری خواستگاه نمایش، آیین است. رایج ترین نظریه در مورد خواستگاه تئاتر برآن است که تئاتر از دل اسطوره آیین به در آمده و متحول شده است. پیش از دوران نوشتاری، و در میان جوامع ابتدائی، آیین شکلی از معرفت و وسیله ای برای ضبط وقایع، مقدسات، آداب و تاریخ اقوام بود.
- آیین از منظر جامعه شناسی و مردم شناسی
«آیین و مناسک» اصطلاحاتی است که بیشتر توسط «انسان شناسان» رون شناسان و جامعه شناسان، یعنی دانشمندان علوم رفتاری مورد بررسی و امعان نظر قرار گرفته است. بنابراین پیش از آن که این اصطلاح را در تئاتر بررسی کنیم، بهتر است معنای آن را، از نظر این دانشمندان نیز، بررسی نماییم:
فردی که بخواهد به اصطلاح جامعه شناسان «جامعه پذیر» شود، یعنی با محیط اجتماعی خود تطابق یافته و با آن «سازگار» گردد:
باید با «هنجارهای گروهی» و «ارزش های گروهی» خود را همسو، همساز و همنوا کند. چرا که بقای فرد و جامعه، هر دو به جامعه پذیری فرد، تطابق فردبا جامعه، یعنی قبول و انجام هنجارها و ارزشهای آن بستگی تمام دارد. از سوی دیگر باید دانست. که به اعتقاد جامعه شناسان هر جامعه از «سازمان های اجتماعی» تشکیل گردیده است، که هر سازمان به نوبه خود، دارای کار کردها و کار ویژه هایی است: جامعه از پیوستگی، انسجام و همسازی کارکردها و کارویژه های خود بهره مند گردیده و بقای خود را تأمین می کند. به زعم «اگ بون» و «نیم کوف» عامل انسجام جامعه «نظم» است و این نظم بر بنیاد «سازمان های اجتماعی» آن قرار دارد.
فرد برای جامعه پذیر شدن باید خود را با هنجارهای گروهی و ارزش های گروهی،همسو و همساز کند. در واقع می بایستی، مجموعه اعمال را که به صورت منظم ومنسجم شکل گرفته است، انجام دهد و یا از انجام آن سرباز زند.
«در مردم شناسی، هر گونه اعمال تشریفاتی که از، الگوهای موضوعی، پیروی می کند، و از طریق «نمادها» منظور همگانی را می سازند، جزء «آداب» به حساب آورده می شود. آداب، از حیث سنخیت جنبه های عملی یک دستگاه مذهبی را تشکیل می دهند ارزش ها قداستی را به بیان و نمایش در می آورند، و معمولاً حصول نیات منفعت طلبانه و دنیایی را، منظور نظر قرار نمی دهند. در جامعه شناسی اصطلاح آداب، اغلب برای اشاره به هر «الگوی با قاعده» در امر «تعامل» به کار می رود به طور مثال، عبارت: «حالتان چطور است؟» را، که به عنوان شیوه متداول برای گشودن باب گفتگو به کار می رود، می توان از «آداب تعاملات روزمره» به شمار آورد.»
اکنون لازم است،مشخص شود که برای نخستین بار این آداب ورسوم توسط چه کسانی و چرا به اجراء در آمدند. پس باید به آغاز برگردیم به قبل از تاریخ، میرچاد الیاده محقق و اسطوره شناس دراین مورد می گوید:
«… آیین همواره عبارت است از تکرار «عملی مثالی» که نیاکان یا خدایان در آغاز، تاریخ، انجام داده اند و آدمی به یمن تجلی قداست می کوشد تا پیش پا افتاده ترین و بی معنی ترین اعمال را ، «وجود شناختی» کند. آیین از رهگذر تکرار با «صورت مثالی» اش تلاقی می کند و مقارن می شود، زیرا زمان دنیوی، معنی می گردد. بدینگونه ما شاهد همان کاری می شویم که در آن روزگاران در لحظه ای از زمان فجر آفرینش کیهان، انجام یافته است. بنابراین انسان کهن، با تبدیل همۀ اعمال زیست شناختی به تشریفات و آیینها و مراسم و مناسک، می کوشد تا از مرز بگذرد و به ماوراء زمان (صیرورت)به ابدیت راه یابد.
انسان ابتدایی و بشر اولیه با برگزاری آیین بقای خود را تأمین می کند و به گفته ای دیگر انجام ندادن آیین حیات وی را در معرض خطر قرار می دهد.
برگزاری آیین توسط انسان ابتدایی باعث معنا بخشیدن به جهان، سرشار از ابهام و هرج و مرج می شود، انسان می کوشد تا رابطۀ خود را با جهان تعریف کند و به معرفت دست یابد. وی با تکرار آنچه که نیاکان یاخدایان در آغاز انجام داده اند بصورتی نمادین خود را به سر آغازها اتصال می دهد. و این اسطوره است که به ما می گوید. درآغاز چه اتفاقی افتاد آیین ازدل اساطیر زاده می شودو این اساطیر هستند که آیین را تعبیر و تفسیر می کنند.
- کارکردهای آئین در زندگی انسان
درجوامع ابتدایی، انسان با اجرای آیین بقای خود را تأمین کرده است. این مجموعه اعمال منظم ومنسجم که آیین نامیده می شود در روند تاریخی به تدریج فرزند دیگری رابه جامعه بشری تحویل می دهد به نام نمایش، اما نمایش دیگر آن پدیده نخست نیست، هر چند که در عوامل بسیار زیادی با آیین مشترک است. آیین ها و تئاتر از عوامل اساسی مشابهی استفاده می کنند: موسیقی، رقص، گفتار، صورتک، لباس، اجرا کنندگان، تماشاگر و صحنه، در اکثر آیین های ابتدایی استفاده از رقص های پانتومیم به همراه موسیقی ضربی ضروری است و صدای آوازی نیز گاهی ضرورت می یابد. گفتار و دیالوگ درآیین ها از ضرورت کمتری برخور دارند، اما صورتک و لباس از وسایل اصلی اجرای آیین به شمار می آیند.
با بررسی به عمل آمده درمنابع موجود می توان گفت دراجرای آیین ومناسک فردی و جمعی دو عنصر ضروری واصولی تلقی می شود:
1- هدایت این آیین و مناسک توسط مجریانی برگزیده و روحانی.
2- شرکت فعال و صادقانه وصمیمانه فرد در آن، به عبارت دیگر فردی که در آیین و مناسک مذهبی خاصی شرکت می جوید، باید از حضور قلب وتمرکز ذهنی برخوردار باشد.
شرکت کنندگان درآیین ومناسک مذهبی، در اجرای آن شاهدان بی طرف نیستند، بلکه شریک اجرای آن آیین و مناسک به شمار می آیند. «جوزف کمبل» عملکرد آیین ومناسک رابه سه دسته تقسیم می کند:
- لذت (غذا، پناهگاه، روابط جنسی، خویشاوندی)
- قدرت (انگیزۀ پیروزی، مصرف، بزرگ نمایی …)
- وظیفه (به خدا، به قبیله، به آداب یا ارزش های جامعه)
جمع این سه عامل می تواند فراوانی غذا، فرزندان، نیروی برتری بر دشمن، اتحاد فرد با جامعه، وهمچنین پذیرش جهان بینی جامعه را از طرف افرادقبیله تضمین کند. پیدایش غالب این عملکردها را می توان با درجات و روش های متنوعی درتئاتر نیز به کار گرفت. لذا می توان به این نتیجه رسید که آیین های بدوی وتئاتری ای که ما می شناسیم به وضوح باهم مربوطند.
با نگاهی دیگر به کارکردها وفایده های آیین می توان با دقت بیشترارتباط ونحوه آن وهمچنین مقدار آن را ارزیابی نمود، و به تفاوت های اساسی این دوپدیده نیز دست یافت.
- تأثیر آیین و مناسک بر انسان
- نخست آنکه برگزاری آیین ومناسک تکلیفی آسمانی و خدایی است. فرد با انجام آن درحقیقت انجام وظیفه کرده و تکلیف خود را اداء کرده است. و از این طریق خودرا از عقوبت و کیفر عدم انجام فرائض مذهبی نجات می دهد. درثانی انجام صحیح این آیین و مناسک، برحسب اعتقادات مذهبی، موجب حاصل آمدن مواهب وبرکات است.
- فرد با شرکت دراین آیین ومناسک عضوی از گروهی تلقی می شود که او را در مواقع خاص هدایت و حمایت می کند. «فرد» به «جمع» می پیوندد. تا «هویت جمعی» پیدا کند. از آنجایی که انسان موجودی است جمع گرای و گروه جوی، یافتن هویت جمعی وتشخص اجتماعی پاسخی اساسی به یکی از نیازهای اساسی اوست.
- شرکت درآیین و مناسک مذهبی یکی از شیوه های گذران اوقات و عمر است. انسان نمی تواند عاطل و باطل بماند، باید دست به کاری بزند و رفتار بکند. باید مشغول باشد. و گرنه گذشت زمان از روزگار او دمار بر می آورد. اصولاً هر گونه کنش و کار پرداختی، از جمله برگزاری آیین و مناسک، نوعی مشغولیت و درگیری ذهنی و بدنی محسوب می گردد که وجود و وجوب آن برای بقای انسانی بسیار اساسی است.
- شرکت در آیین ومناسک مذهبی سبب تزکیه و مصفا شدن روانی شرکت کننده می شود.
- تفاوت آیین و نمایش
آنچه را که می توان بدون تردید در مورد تفاوت آیین ونمایش با توجه به شواهد موجود اعلام نمود. این است که:
آیین ومناسک درروند تکامل و تغییر شکل ، به نمایش، چیزی را به نام اعتقاد و ایمان، گزارندگان و شرکاء را از دست داده است و امروز دیگر اجرای نمایش، یک تکلیف آسمانی و خدایی نیست. همچنین عدم اجرای آن، باعث هیچ گونه عوارض مخوفی، برای فرد یا جامعه نمی شود اما چرا؟ بسیار طبیعی است که با پیشرفت علم ودانش نحوۀ تفکر انسان تغییر کند و دیگر برای آمدن باران دست به دعای باران بلند نکند یا برای تغییر فصل ها مراسمی برگزار ننماید. اما آیا انسان معاصر در تمامی زمینه های زندگی خود منطقی می اندیشد یاهنوز هستند موضوعاتی که او را با آیین پیوندمی دهند.
– ناگفته نماند که نمایش آیینی مذهبی که هنوز هم در بعضی از مناطق جهان اجراء می شود دراین مورد استثناء هستند. چرا که هنوز ایمان و اعتقاد در گزارندگان و شرکاء وجود دارد برگزار کنندگان تعزیه ایمان دارند که ثواب این مجلس درصورت رعایت آیین ومناسک مربوطه به آنها خواهدرسید. و این همان نکته ای است که درنمایش امروز وجود ندارد. آیا اساساً لازم است. چنین ایمان قلبی در بین اجراء کنندگان و بینندگان نمایش وجود داشته باشد. آیا نمایش آیینی این خصلت آیین را در خود حفظ کرده است؟ چقدر و چگونه؟ برای روشن شدن این موضوع باید به بررسی ویژگی ها و چگونگی پیدایش نمایش آیینی پرداخت.
- نمایش آیینی چیست؟
«در بعضی از روزگاران اگر کسی می گفت «نمایش آیینی» یکی از دو کلمه ای که بر زبان رانده بود «حشو« به حساب می آمد. در آن هنگام نمایش به غیر از آیین نبود. آنکه اندیشیده بود «نمایش» در واقع به «آیین» اندیشیده بود و اگر می اندیشید «آیین» تصوری از «نمایش» داشت.»
«دکتر فرهاد ناظر زاده کرمانی» به زبانی دیگر به همین معنا اشاره می کند.
«نمایش های آیینی – سنتی» امری تازه و جدید نیستند. و از آنجایی که هنر تئاتر در سویه ای از آیین – مناسک مذهبی زاده و پرورده شده است، می توان گفت که در دوره ای از تاریخ، که این دو پدیده تئاتر و مذهب یکی بوده اند. تفاوت چندانی میان آیین –مناسک «مذهبی» و آیین – مناسک «نمایشی» وجود نداشته…»
اما آنچه امروز در تئاتر عصر معاصر به نام نمایش آیینی اجرا میشود اکثراً به دور از مفهومی مذهبی است و بیشتر جنبه های ظاهری و قرار دادی آیین و مناسک را تقلید می کند و استفاده از این ریخت به جهت بکارگیری ترفندی نمایشی است. نمایشنامه نویس و کارگردان در این شیوه می کوشد با کاربرد آیین و مناسک تجربیات و مکاشفۀ خاص خود را به گروه اجراء کنندگان و از این طریق به بینندگان انتقال دهد.
به عنوان مثال می توان بعضی از آثار «شکسپیر» را مطرح نمود. از جمله «ریچارد سوم»
- ویژگی های «نمایش آینی- سنتی»
- هدف مراسم «نمایش آیینی» تعریف کردن، و به بیان در آوردن جهان بود. در میان گذاشتن طبیعت و تسخیر آن غلبه بر نیروهای غالب، بیرون ریختن وحشت خود ونگریستن به وجود … تمام جهان بینی قوم درآیین عینیت می یافت. درواقع آیین نمایش جهان بود. تعبیری از وجود و تجسمی از هستی، زندگی، جدال ومرگ، و رستاخیز «نمایش آیینی سنتی» می کوشد به بیان نامحدود بپردازد.
- · «نمایش آیینی – سنتی» برخلاف تئاتذ اعتراض ، فرهنگی یا ایدئولوژیک که می خواهد د رمورد یا مواردی تماشاگر خود را متقاعد سازد. ابداً د رپی تزریق کردن فکری ثابت و یا تبلیغی نیست. بلکه نمایش دهندۀ ارزش های راز گونه ماورالطبیعه است ومی خواهد پیش از هر چیزتماشاگر را از قید و قطعیت هایش برهاند و او را از قید آگاهی های محدودش رها سازد….
- درمراسم «نمایش آیینی – سنتی» همه چیز از طریق تکرار حرکات رمزی و نمادین بیان می شود، از طریق تکرار، شرکت کننده از خود فراتر می رود و به چیزی ورای خود می پیوندد.
- در «نمایش آیینی – سنتی» مراسم از طریق رهبری و هدایت فردی روحانی و یا یک نفر مجری «کاهن» شمن و یا کشیش اجراء می شود.
- هرگز مراسم وقت و بی وقت اجرا نمی شد. بلکه هنگامی صورت می گرفت. که ارتباطی بین انسان و طبیعت دست می داد. درست زمانی که فکر انسان به نحوی از خود فراتر می رفت. و به طبیعت و نیروهای آن متوجه می شد. درغروب، یا مرز روز و شب، وقتی که به اعتقاد ساحران نیروهای مرموز طبیعت از همیشه بیدارترند. از آن جا که بسیاری از این مراسم در ارتباط با تولد ومرگ یامعیشت انسان و مهار کردن نیروهای رام نشدنی طبیعت است. اغلب در فصل هایی خاص چون فصل کاشت یا برداشت، اجرا می شد.
- اجرای نمایشهای آیینی بدون مکان خاص امکان پذیر نیست. اجرا باید در نقطه ای پاک و مقدس که فقط برای آن آماده، آراسته وپاکیزه کرده اند، عرضه شود…
- یکی از ویژگیهای نمایش آیینی علاوه بر ستایش ایزد یا ایزدان، ادای احترام به قدیسین و ارواح طیبۀ در گذشته است. از همین رو نگاه آیین همواره برای ارج نهادن به گذشته و تأثیر دستاوردهای آن است….
- در بینش «نمایش آیینی – سنتی» واقعیت روزمره اموری گذار، درحال شدن و بی اعتبارند. افلاطون اگر هنر را تقلید می دانست از آن رو بود که این جهان را تقلید یا سایه ای از جهان دیگر می دانست. اما در نمایش آیینی که می خواهد به حقایقی ازلی اشاره کند، چه عناصری باید برگزید تا از نظر زبان و شکل و ساختار، جادوی آن را آن گونه که هست بتوان بر صحنه آفرید؟
اولین روندی که همه فرهنگ های جهان طی کرده اند «نمادسازی» است: هر نوع حرکت، رنگ ویا شکل وصدا را نمادین کرده اند. کافی است این زمینه نمادسازی تعزیه درنگ، حرکت و یا قراردادهای صحنه ای تئاتر ژاپن و یا ایما و اشارات دست و صورت تئاتر هزاران ساله هند را مثال آوریم. نمادسازی برای به دست دادن غلظت معنا، اشارات پنهان هست و نیز به سبب الکن بودن علایمی روزمره برای بیان تصاویر وتعابیر ژرف معنوی است …»
- شخصیت های درگیر نمایش های آیینی نمونۀ نوعی اند، هویت ثابت آنها ریشه در جدل کیهانی دارد. از افسانه «ایزیس و اوزیریس» مصر باستان گرفته تا تعزیه ایرانی تقسیم بندی شخصیت ها بر مبنای وابستگی آنان به جهان اهورایی یا اهریمنی است. آنان بازتاب جنگ ابدی خیر وشر و اصلاً نماد آنند بنابراین تحول و دگرگونی در نزد آنان وجود ندارد. هر کس با مسئولیتی زاده شده است که بار امانت آن را از ازل بر دوش می کشد …»
- درست است که آیین و «نمایش آیینی – سنتی» هنری است متعلق به همه و برای همه و با شرکت همه. اما بی وساطت حضور و زندگی بازیگر هیچ خلاقیتی به انجام نمی رسد واگر بپذیریم که نمایش آیینی ثمره و وحدت و اشتراک تماشاگر، مجری و نیروی ماورالطبیعه است. باید گفت زمینه ساز تفاهم تماشاگر ونیروی جادویی مافوق، کسی جزء مجری یا بازیگر نمی تواند باشد …»
همچنین باید افزود که در «نمایش آیینی – سنتی» تماشاگر به معنای رایج وجود ندارد بلکه تماشاگر یک شریک است و از سوی دیگر بازیگر هم یک گزارنده است که به دلیل لزوم انجام کردار و گفتار نظم یافته باید آنها را انجام دهد.
شریک «نمایش آیینی – سنتی» دارای تمرکز کامل است تا هوشیاری عقلی وی آموخته است که تئاتر آیینی جای توضیح وتشریح نیست. بلکه مکان تأمل و تعمق وتهذیب است»
- ویژگی دیگر «نمایش آیینی – سنتی» گستردگی بیشتر کانالهای ارتباطی می باشد. اگر کانالهای ارتباطی نمایش دیدن و شنیدن هستند باید گفت که در «نمایش آیینی – سنتی» علاوه بر این دوحس بویایی و چشایی یا ذائقه نیز بر مخاطب تأثیر می گذارند به عنوان مثال می توان دادن نذر و سوزاندن عودو کندر در مراسم سوگواری سرور شهیدان امام حسین (ع) را مطرح نمود. همچنین درپاره ای اوقات حس لامسه نیز به خدمت گرفته می شود. مانند خیس کردن یا کتک زدن دربعضی از مراسم آیینی، البته در این مورد بصورت قطعی نمی توان اعلام نظر کرد.
- نحوۀ اجراء و جایگاه تماشاگران در «نمایش آیینی – سنتی» دایره ای یا میدانی می باشد. اجراء محصور درمیان جایگاه تماشاگردان (شرکاء) است. و تماشاگران در اطراف.
به جهت اثبات کامل نظریۀ «کارایی نمایش آیینی» لازم است به ویژگیهای این پدیده هنری نیز پرداخت تا بعد از مقایسه این دو پدیده به استنتاج قطعی در این مورد رسید.
با توجه به منابع موجود می توان ویژگیهای «نمایشی آیینی» را به شرح ذیل بیان نمود.
نمایش آیین – سنتی، درهر مقطع از تاریخ تئاتر، از بطن نمادها و طرز تفکر نمادگرایانه بیرون آمده است. نمادها، آیین – مناسک را تعمیق می بخشند. آنها را روشن، واضح و نمایشی می سازند، حال وهوای آنها را نمایشی نموده و بر زیبایی وگیرایی آنها، به میزان فراوانی، می افزایند. آیین –مناسک نیز به نوبۀ خود بر نمادها تأثیری مثبت دارند…»
ویژگی دیگر «نمایشهای آیینی» تماشاخانۀ مدور و محصور در میان تماشاگران است. معمولاً دایره ای است درمیان دایره ای بزرگتر «جایگاه تماشاگران» شکل طبیعی و واقعی تماشای ماجرای حلقه زدن در اطراف آن بوده است. هنگامی که در گذر گاه، کوچه و خیابان. میدان حادثه ای رخ می دهد. به طور طبیعی مردم گردآن حلقه می زنند. اینگونه تماشاخانه ها با نگاه به همین شکل اجرایی بنا شده اند که باعث نزدیکی و صمیمت بیشتر بین دو گروه اجراء کنندگان و بینندگان خواهد شد و همینطور موجب استفاده هر چه بیشتر وبهتر از مکان دکور،نور، لباس و ابزار صحنه در نمایش آیینی متأثیر از زبان نمایدن آیین، بصورت نمادین و نشانه ای ارائه می گردند.
چیرگی عنصر حرکت بر دیالوگ می تواند از خصوصیات دیگر نمایش آیینی باشد.
همراه بودن اجراء با آواز و موسیقی با ویژگی ضرباهنگ تکراری و گسترش یافت.
به خدمت گرفتن آیین های مختلف در مسیر نمایش اثر، مانند مراسم ازدواج، سوگواری، تاجگذاری، گذر و … از دیگر ویژگیهای بارز نمایش های آیینی میباشد.
- منابع
- الیاده، میرچا، رساله در تاریخ ادیان، ترجمه: جلال ستاری، انتشارات سروش
- محجوب، محمدجعفر، ادبیات عامیانه ایران، نشر چشمه، 1383
- ناظرزاده کرمانی، فرهاد، درآمدی بر نمایشنامه شناسی، انتشارات سمت
- یاری، منوچهر، ساختارشناسی نمایش ایرانی، پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی، 1379
دیدگاه خود را بیان کنید