نمایش پدر | سجاد خلیل زاده

نمایش پدر

روایتی بی‌صدا از فاجعه‌ای بلند

نمایش پدر به نویسندگی و کارگردانی مجتبی ترکمان عزیز، روایتی تکان‌دهنده از تنهایی، فقدان، و جست‌وجوی هویت در بستر ویرانی جنگ است. این اثر تک‌پرسوناژه که این روزها در تماشاخانه ماه – حوزه هنری به صحنه رفته، قصه‌ی پسری ناشنوا را روایت می‌کند که در دل یک روستا با تراژدی‌ای ناگهانی روبه‌رو می‌شود: بمباران، از دست دادن والدین، دوستان و آشنایان، و فرو رفتن در سکوتی عمیق.

با استفاده خلاقانه از زبان اشاره و بهره‌گیری از بدن به عنوان ابزار اصلی روایت، پدر به تجربه‌ای عاطفی و بصری تبدیل شده که مخاطب را درگیر جهان ذهنی و پرتنش شخصیت اصلی می‌کند. این نمایش، تنها یک قصه از قربانیان جنگ نیست، بلکه فریادی بی‌صداست از کودکانی که در غبار خشونت، عشق و امنیت را گم کرده‌اند.

پسر در خیابان‌ها پرسه می‌زند و به هر رهگذری می‌گوید: «بابامو ندیدی؟»؛ جمله‌ای ساده اما عمیق، که لایه‌های مختلف از دلتنگی، خشم، عشق و جست‌وجوی معنای زندگی را در خود جای داده است.

پدر نمایشی‌ست برای دیدن، شنیدن با چشم، و لمس کردن با دل؛ تجربه‌ای که تئاتر را از مرزهای واژه فراتر می‌برد و آن را به آیینه‌ای از درون انسان تبدیل می‌کند.

حال میخواهم با تمرکز بر ساختار، محتوا، اجرا و تأثیرگذاری نمایش در فضای تئاتر معاصر ایران نکاتی رو مطرح کنم:

۱. مضمون و جهان داستانی:

نمایش پدر قصه‌ی یک پسر ناشنوا را در بستر یک روستای جنگ‌زده روایت می‌کند. او در میانه‌ی فاجعه‌ای ناگهانی، والدین و دوستانش را از دست می‌دهد. از خلال بازگشت به خاطرات، زبان اشاره، و مرور تنهایی و خشونت خانوادگی، شخصیت به شکلی درونی با گذشته مواجه می‌شود.

این اثر با ظرافت، همزمان دو نوع پدر را به نمایش می‌گذارد:

پدری که کودکانه دوست داشته شده،

و پدری که به‌عنوان منبع ترس و خشونت در حافظه حک شده است.

پسر با درد و اضطرابی که از ناشنوایی و تنهایی ناشی می‌شود، در جست‌وجوی پدر گمشده‌اش به خیابان‌ها پناه می‌برد و با تکرار جمله‌ی نمادین «بابامو ندیدی؟»‌، مخاطب را با خلأیی وجودی روبرو می‌کند که صرفاً جسمانی نیست، بلکه عمیقاً روان‌شناختی است.

۲. فرم و شیوه اجرایی:

نمایش در قالب تک‌پرسوناژه اجرا می‌شود و این انتخاب باعث تمرکز بسیار بالا بر روان، بدن، و حافظه‌ی تنها شخصیت نمایش شده است.
در چنین قالبی، بدن بازیگر بار اصلی روایت را بر دوش می‌کشد؛ به‌ویژه در غیاب دیالوگ‌های صوتی مستقیم (ناشنوایی شخصیت)، این نمایش به نمونه‌ای شاخص از تئاتر فیزیکال و تئاتر تصویرمحور تبدیل می‌شود.

زبان اشاره در این نمایش نه‌تنها ابزار ارتباط، بلکه خودش به یک زبان دراماتیک تبدیل شده است؛ جایی که سکوت و حرکت، بیش از هر کلامی تأثیر می‌گذارند.

۳. دغدغه‌های اجتماعی و روانی:

نمایش پدر صرفاً روایتی شخصی از یک پسر نیست؛ بلکه آینه‌ای اجتماعی‌ است از:

کودکانی که در اثر جنگ بی‌پناه می‌شوند،

فرزندانی که با پدری حتی گاها خشن بزرگ می‌شوند اما همچنان عشق به او در ذهنشان زنده است،

و افرادی با معلولیت (ناشنوایی) که صدایشان، حتی در درد، کمتر شنیده می‌شود.

روایت، به جای شعار دادن، در دل تجربه‌ی درونی شخصیت جریان دارد و از طریق حسی‌ترین شکل تئاتری، مخاطب را وارد فضای ذهنی او می‌کند.

۴. ویژگی‌های متمایز نمایش:

استفاده خلاقانه از تک‌پرسوناژ بودن به‌جای محدودیت، برای خلق جهان ذهنی غنی.

بهره‌گیری از زبان اشاره به عنوان زبان اصلی نمایش و تبدیل آن به ابزار شاعرانه و بیانی.

تلفیق موفق رئالیسم تلخ با عناصر استعاری (مانند زنده شدن خاطره، گفت‌وگو با مردگان، مرور دردهای دوران کودکی).

پرداختن به خشونت پنهان در خانواده و چگونگی به‌یادآوری آن پس از مرگ والدین.

جمع‌بندی:

نمایش پدر به کارگردانی مجتبی ترکمان عزیز، تجربه‌ای تئاتری، انسانی و تأثیرگذار است که با بهره‌گیری از سکوت، زبان بدن و خاطره، تماشاگر را وارد جهانی فراموش‌شده می‌کند: دنیای فرزندانی که قربانی جنگ، پدران خشن و سکوت اجتماعی شده‌اند.

این اثر، نه فقط درباره‌ی یک پسر ناشنوا، که درباره‌ی همه‌ی ماست وقتی به دنبال پدران ناپدیدشده‌مان در کوچه‌های ذهن می‌گردیم و می‌پرسیم: «بابامو ندیدی؟»

سجاد خلیل زاده

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.