نمایش ترس و نکبت رایش سوم | سجاد خلیل زاده

نمایش ترس و نکبت رایش سوم

بازخوانی تاریخ سیاه با زبان تئاتر، سفری به عمق انسانیت از دست رفته

وقتی از تئاتر سیاسی سخن می‌گوییم، بلافاصله ذهنمان به سوی آثار برتولت برشت و شیوه حماسی‌اش سوق داده می‌شود. اما آنچه علیرضا اخوان در اجرای «ترس و نکبت رایش سوم» رقم زده، فراتر از یک بازخوانی صرف از متن برشت است؛ او در این نمایش، نه‌تنها به اصول تئاتر اپیک وفادار مانده بلکه با درک عمیقی از زبان بدن، فضا و تصویر، توانسته اجرایی بسازد که به‌شدت معاصر است و بی‌رحمانه تماشاگرش را به تأمل وا می‌دارد.

اخوان به‌خوبی می‌داند که تئاتر اپیک نیازمند حفظ فاصله‌گذاری است اما او این فاصله را نه در سردی و بی‌اعتنایی، بلکه در خلق جهانی خلق می‌کند که مخاطب را با طنینی از هراس و اضطراب همراه می‌سازد. آنچه در این نمایش برجسته می‌شود، استفاده از «بدن» به‌عنوان رسانه اصلی بیان است. در دنیای سرکوب و نظارت، بدن‌ها اولین میدان مقاومت و تسلیم هستند. اینجاست که کارگردان با حذف نشانه‌های فردی در گریم و لباس، بدن‌ها را به سوژه‌های خنثی اما دردناکی بدل می‌کند که در آنِ واحد، هم قربانی هستند و هم ابزار سرکوب. این فرآیند بی‌چهره‌سازی، در خدمت نمایش آن چیزی است که می‌توان آن را «فرمولاسیون نکبت» نامید؛ جایی که انسان به مرحله شیءشدگی می‌رسد.

موقعیت اجرایی سالن کوچک عمارت هما، چالشی جدی برای نمایشی با مختصات «رایش سوم» بود؛ اما اخوان این محدودیت را به فرصتی برای تمرکززدایی از دکورهای تجملی و حرکت به‌سوی بیان فشرده‌تر تصویری بدل کرد. ویدیو مپینگ در این نمایش نه یک جلوه‌گری تزئینی، بلکه روایتی موازی است که به‌مانند سایه‌ای از تاریخ، بر پیکره اجرایی می‌نشیند و آن را تکثیر می‌کند. حرکت تصاویر بر دیوارها، همچون پژواکی از سرنوشت انسان‌هایی است که در دوران فاشیسم، به بخشی از یک ماشین عظیم سرکوب مبدل شدند.

از دیگر نکات برجسته نمایش، طراحی میزانسن‌های متحرک و پویاست که به شکلی هوشمندانه در خدمت فرم اپیزودیک اثر قرار می‌گیرد. هر اپیزود با هویتی مستقل، اما با لحنی واحد و جهان‌بینی مشترک، همچون آجرهای یک دیوار، روی هم قرار می‌گیرند و در نهایت بنای رعب‌انگیز «نکبت رایش» را پیش چشم مخاطب می‌سازند. این میزانسن‌ها، نه در انبوهی از اشیاء، بلکه در بازی‌های فیزیکی بازیگران معنا می‌یابند؛ جایی که بدن بازیگر به میز، دیوار، زباله‌دان و حتی صلیب بدل می‌شود و مفهوم اشیاء را در وجود انسانی بازتعریف می‌کند.

نکته‌ای که در این اجرا نمی‌توان از آن غافل شد، هوشمندی در گزینش لحن اجرایی است. اخوان از دام شعارزدگی فاصله گرفته و با رگه‌هایی از طنز سیاه و تلخی که در فرم رفتاری بازیگران تعبیه شده، توانسته لایه‌های پنهان استبداد و پروپاگاندای مرگ را به‌طرزی ملموس نمایش دهد. طنزی که می‌خنداند اما فوراً آن لبخند را در کام تماشاگر منجمد می‌کند.

در عرصه بازیگری، آنچه این نمایش را یکدست و باورپذیر می‌کند، تمرینات سخت و دقت در هماهنگی‌های گروهی است. هر یک از بازیگران نه تنها در ایفای نقش‌های اپیزودیک خود عملکردی چشمگیر دارند بلکه در حرکت‌های جمعی نیز جزئی از یک بدن واحد می‌شوند؛ بدنی که زیر فشار ایدئولوژی، له و فشرده می‌شود. در این میان، هدایت بازیگران در مرز باریک بین اغراق اپیک و واقع‌گرایی حسی، نشان از مهارت کارگردان در خلق اجرایی پیچیده اما کنترل‌شده دارد.

یکی از جسورانه‌ترین بخش‌های اجرا، بازنمایی استعاره‌های تصویری آشنا اما در فرم‌هایی نو است. اخوان در اپیزودهایی به‌ظرافت، به نقاشی‌های تاریخی همچون «شام آخر» یا نقاشی «جیغ» ارجاع می‌دهد اما این ارجاعات نه به عنوان دکوراتیوهای زینتی، بلکه به‌عنوان بازتابی از اضطراب و سرگشتگی جمعی در بافتار کلی نمایش ایفای نقش می‌کنند.

در نگاه کلی، «ترس و نکبت رایش سوم» نمایشی است که از دل تاریخ سر برمی‌آورد اما برای زمانه ما حرف می‌زند. اجرایی که فراتر از یک بازسازی تاریخی، به تماشاگر می‌آموزد که دیکتاتوری صرفاً محصول چهره‌های شرور تاریخ نیست، بلکه زاییده ترس‌های فردی، سکوت‌های جمعی و منفعت‌طلبی‌های روزمره است.

این نمایش به ما یادآوری می‌کند که نکبت، یک حادثه نیست؛ یک فرآیند است. فرآیندی که با بی‌تفاوتی آغاز می‌شود و با ایدئولوژی‌های بسته‌بندی‌شده به فاجعه ختم می‌شود. و این همان نقطه‌ای است که نمایش «ترس و نکبت رایش سوم» نه تنها یک اثر نمایشی، بلکه آیینه‌ای از جامعه امروز ما می‌شود؛ آیینه‌ای که در آن، چهره‌های بی‌صدا و بی‌رنگ، از تماشاگرش بازتابی از خویشتن طلب می‌کند.

علیرضا اخوان با این اثر ثابت می‌کند که تئاتر، حتی در دل محدودیت‌ها و فشارهای اجرایی، می‌تواند به خنجری بر قلب تاریخ بدل شود؛ تئاتری که نه برای سرگرم کردن، بلکه برای بیدار کردن ساخته شده است.

بررسی کارگردانی نمایش «ترس و نکبت رایش سوم» به کارگردانی علیرضا اخوان

نمایش «ترس و نکبت رایش سوم» به کارگردانی علیرضا اخوان، با بهره‌گیری از سبک تئاتر حماسی برشت، به‌شیوه‌ای جسورانه و متفاوت روایت‌گر تاریکی‌های دوران سلطنت نازی‌ها در آلمان است. این اثر، با استفاده از طراحی مینیمالیستی صحنه، بازی‌های پرقدرت بازیگران، و نورپردازی هوشمندانه، فضایی رعب‌آور و نفس‌گیر ایجاد کرده است که مخاطب را به عمق وحشت و فلاکت آن دوران می‌برد.

نمایش «ترس و نکبت رایش سوم»، تجربه‌ای برجسته و قابل تأمل در بازخوانی تاریخ سیاه بشر است که در قالبی نوین و مبتنی بر اصول تئاتر حماسی برشت به صحنه آمده است. این اثر با وجود وفاداری به متن کلاسیک، موفق شده است تجربه‌ای به‌روز و بومی‌شده خلق کند که در عین حفظ اصالت تاریخی، به تأملی معاصر و جهانی دعوت می‌کند.

انتخاب فرم، ساختار اپیزودیک و چرخش نقش‌ها

نمایش با شش اپیزود مستقل، هرکدام با شخصیت‌های متفاوت، به تصویر کشیده شده است. در هر اپیزود، بازیگران با چرخش نقش‌ها، به‌طور مساوی در مرکز توجه قرار می‌گیرند. این ساختار، به‌ویژه در نمایش‌های اپیزودیک، چالشی است که با طراحی دقیق کارگردان، به‌خوبی مدیریت شده است.

کارگردان با انتخاب ساختار اپیزودیک و تقسیم‌بندی نمایش به شش اپیزود مستقل، به‌دور از روایت خطی، به تماشاگر اجازه می‌دهد تا هر بخش را به‌عنوان لحظه‌ای جداگانه از درد و نکبت تجربه کند. این روش نه تنها به حفظ ریتم دراماتیک کمک کرده، بلکه از یکنواختی جلوگیری می‌کند و انعطاف لازم برای تمرکز بر وجوه مختلف زندگی تحت استبداد را فراهم می‌آورد. استفاده از چرخش نقش‌ها میان بازیگران در اپیزودهای مختلف نیز نشان از تسلط کارگردان بر مدیریت تیم بازیگری و درک عمیق وی از نیازهای اجرایی این نوع فرم است.

فضاسازی و طراحی صحنه و نورپردازی

فضای نمایش با طراحی مینیمالیستی صحنه، استفاده هوشمندانه از نور و سایه، و ویدیو مپینگ، به‌خوبی فضای رعب‌آور و سرکوب‌گر دوران نازی‌ها را بازنمایی می‌کند. این طراحی، نه تنها به‌عنوان پس‌زمینه، بلکه به‌عنوان ابزاری برای تقویت مضمون و احساسات نمایش عمل می‌کند.

با وجود محدودیت‌های سالن اجرا، اخوان و تیمش توانسته‌اند با طراحی مینیمالیستی و بهره‌گیری هوشمندانه از نور و سایه، فضایی متناسب با حال و هوای دوران رایش سوم خلق کنند. فضای خالی صحنه نه تنها حس خفقان و تهی‌بودن را القا می‌کند، بلکه تمرکز تماشاگر را بر بازی‌ها و دیالوگ‌ها می‌گذارد. استفاده از ویدیو مپینگ به‌عنوان پس‌زمینه‌ای نمادین و حمایت‌کننده، بدون اینکه به مزاحمت بدل شود، نمونه‌ای موفق از تلفیق فناوری مدرن با اصول تئاتر کلاسیک است.

بازی‌ها و هدایت بازیگران

بازیگران با استفاده از تکنیک‌های صدا، حرکت، و حتی طنز تلخ، به‌خوبی شخصیت‌های خود را به تصویر می‌کشند. کارگردانی علیرضا اخوان، با دقت در انتخاب بازیگران و هدایت آن‌ها، توانسته است نمایشنامه برشت را به‌شیوه‌ای معاصر و تاثیرگذار اجرا کند.

بازی بازیگران در این نمایش از نکات برجسته است. با تکیه بر تکنیک‌های بدن‌سازی و بیان هیجانات به شیوه‌ای که از احساسات غلو نشده و در عین حال قوی و صادقانه برخوردار است، کارگردان موفق شده است بازی‌هایی ارگانیک و در عین حال کنترل‌شده ارائه دهد. این هماهنگی در اکت‌ها، استفاده از لحظات سکوت، صدای بدن و حتی طنز تلخ، نمایشی چندبعدی ساخته که مخاطب را به عمق تراژدی و کمدی وضعیت کشانده است.

گریم و طراحی لباس

در انتخاب گریم و لباس که عمدتاً خنثی و همسان‌سازی‌شده‌اند، اخوان نشان داده که چطور می‌توان بدن‌ها را به نمادهایی از سرکوب و بی‌هویتی بدل کرد. این انتخاب هوشمندانه، بیانگر دیدگاه مارکسیستی متن و همچنین استعاره‌ای از انسان‌زدایی در نظام‌های توتالیتر است. حذف تفاوت‌های فردی در پوشش و گریم، نوعی بازنمایی از ماشین‌وارگی انسان در چنین رژیم‌هایی است که فرد را به ابزار سرکوب تبدیل می‌کند.

تعادل میان فرم و محتوا

از دیدگاه کارگردانی، یکی از بزرگترین دستاوردهای این نمایش ایجاد تعادلی منطقی میان فرم مینیمالیستی و محتوای پرمغز و غنی است. اخوان در این اجرا از زیاده‌روی در تزئینات صحنه پرهیز کرده و توانسته است با کمترین امکانات بصری، بیشترین بار معنایی و عاطفی را منتقل کند. این انتخاب در خدمت اصول تئاتر حماسی و آموزنده برشت است که هدف آن واداشتن مخاطب به تفکر و تحلیل است، نه صرفاً غرق شدن در هیجان نمایشی.

بازخوانی متن برشت با رویکردی معاصر

کارگردان با هوشمندی، در عین حفظ وفاداری به متن کلاسیک، با تعدیل لحن مارکسیستی و سیاسی برشت، اثر را به متنی قابل فهم برای مخاطب امروزی بدل کرده است؛ متنی که می‌تواند قرائت‌هایی فراتر از دوران آلمان نازی داشته باشد و نقدی بر شرایط سیاسی و اجتماعی امروز ما نیز باشد. این امر به نمایش عمق و چندبعدی بودن داده و آن را از یک اثر تاریخی صرف، به یک اثر اجتماعی-سیاسی زنده و جاری تبدیل کرده است.

پیام اجتماعی و سیاسی

این نمایش، با بازنمایی شرایط مردم در دوران سلطه نازی‌ها، به بررسی مناسبات قدرت، مسئولیت، و همبستگی در جامعه می‌پردازد. پیام‌های اجتماعی و سیاسی آن، همچنان در دنیای امروز قابل تأمل و بازخوانی است.

جمع‌بندی

«ترس و نکبت رایش سوم» با ترکیب عناصر مختلف تئاتری، از جمله ساختار اپیزودیک، طراحی مینیمالیستی، بازیگری قوی، و پیام‌های اجتماعی و سیاسی، اثری تاثیرگذار و بی‌زمان را به صحنه آورده است. این نمایش، نه تنها بازنمایی تاریخی است، بلکه دعوتی است به بازنگری در مناسبات انسانی و اجتماعی در دنیای امروز.

در نهایت، نمایش «ترس و نکبت رایش سوم» نمونه‌ای شاخص از کارگردانی موفق است که توانسته است با بهره‌گیری از اصول بنیادین تئاتر حماسی و تلفیق آن با تکنیک‌های مدرن و بیانی بومی، اثری تأثیرگذار، هوشمندانه و در عین حال انسانی ارائه دهد. بازی‌های منسجم، فضاسازی دقیق، و انتخاب هوشمندانه فرم و ساختار، این اثر را به نمایشی بدل کرده که نه تنها مخاطب را به تاریخ می‌کشاند، بلکه به چالش اندیشه و وجدان معاصر نیز می‌کشاند.

این نمایش دعوتی است به تامل دوباره در تاریخ، جامعه، و انسانیت؛ دعوتی که به‌واسطه کارگردانی مقتدر و دقیق علیرضا اخوان، به شیوه‌ای درخشان و ماندگار به اجرا درآمده است.


سجاد خلیل زاده

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.