فیلم آریا شهر دو نفر | سجاد خلیل زاده

فیلم آریا شهر دو نفر

از خنده تا تأمل: آنچه «آریاشهر دو نفر» درباره حرص و طمع انسان می‌گوید

تلاشی برای عبور از کمدی سطحی

فیلم آریاشهر دو نفر به کارگردانی و نویسندگی حمید بهرامیان، پس از تجربه نه‌چندان موفق او در ملاقات با جادوگر، فرصتی دوباره برای محک زدن توانایی‌هایش در ژانر کمدی ـ اکشن بود. اثری که در ظاهر بر مدار سرگرمی می‌چرخد، اما در لایه‌های زیرین خود حامل نشانه‌هایی از وضعیت فرهنگی و اجتماعی امروز ایران است. فیلم نه تنها یک روایت پرتحرک از کلاهبرداری و تعقیب و گریز ارائه می‌دهد، بلکه می‌کوشد با فاصله گرفتن از شوخی‌های جنسی و لودگی‌های رایج، الگویی متفاوت برای خنداندن تماشاگر بسازد.

با این حال، آنچه فیلم را به موضوعی قابل بحث برای نقد جدی بدل می‌کند، تضاد میان جاه‌طلبی‌های فرمی و مضمونی آن با محدودیت‌های اجرایی و ضعف‌های ساختاری است. همین تضاد است که جایگاه آریاشهر دو نفر را در میان کمدی‌های پرمخاطب اخیر متمایز می‌سازد.

کارگردانی و زبان سینما

بهرامیان در این فیلم نشان می‌دهد که به قواعد زبان سینما مسلط است و تلاش می‌کند به جای اتکا بر دیالوگ‌های مطول، حرکت، فضا و لوکیشن را به عناصر پیش‌برنده روایت بدل کند. استفاده از موتیف نوازنده ترومپت در آغاز و پایان فیلم، یک قاب‌بندی نمادین است که چرخه بی‌پایان زندگی شخصیت‌ها را یادآوری می‌کند و فیلم را از سطح یک کمدی مصرفی صرف، اندکی فراتر می‌برد.

کارگردان از لوکیشن‌های متنوع شهری، از کافه و سالن کنسرت گرفته تا خیابان‌های شلوغ و خانه‌های نیمه‌کاره، بهره می‌گیرد تا فضایی پرتحرک و چشم‌نواز خلق کند. این انتخاب هوشمندانه مانع از آن می‌شود که فیلم به دام یک کمدی دیالوگ‌محور و تئاتری بیفتد. با این حال، همان‌طور که در تدوین و فیلمبرداری پیداست، هماهنگی میان نماها در بسیاری از صحنه‌ها از دست می‌رود و بخش‌هایی از فیلم بیشتر به یک سریال تلویزیونی پرشتاب شباهت پیدا می‌کند تا یک اثر سینمایی سنجیده.

فیلمنامه و ساختار روایی

فیلمنامه، ستون فقرات هر اثر سینمایی است و در اینجا بیشترین ضربه را به فیلم وارد کرده است. ایده محوری ـ کیف پولی که هیچ‌گاه باز نمی‌شود ـ به‌خوبی می‌توانست استعاره‌ای از وعده‌های توخالی و آرزوهای محقق‌نشده جامعه باشد، اما در عمل به دلیل ضعف در پرداخت و شتاب‌زدگی در پیشبرد داستان، به یک گره‌افکنی ناقص تقلیل یافته است.

شخصیت‌پردازی نیز از همین ناحیه آسیب می‌بیند. تماشاگر تا میانه‌های فیلم نمی‌تواند بفهمد کدام شخصیت قرار است قهرمان یا ضدقهرمان اصلی داستان باشد. شخصیت روان‌درمانگر (سودابه بیضایی) نیز با تغییر ناگهانی مسیرش، بیش از آنکه باعث تعمیق داستان شود، به شکافی روایی بدل می‌شود. درام به‌جای حرکت به سوی یک خط سیر منسجم، درگیر خرده‌روایت‌های پراکنده می‌شود که بیشتر به تکرار موقعیت‌ها شباهت دارد تا تکامل شخصیت‌ها.

بازیگری؛ نقطه اتکا فیلم

یکی از مهم‌ترین سرمایه‌های فیلم، ترکیب بازیگران آن است. حضور چهره‌هایی چون محسن کیایی، مهران احمدی، پانته‌آ پناهی‌ها و هومن حاجی‌عبداللهی به فیلم اعتبار بخشیده است.

مهران احمدی بار دیگر توانایی خود را در ایفای نقش تیپیکال کلاهبردار بامزه نشان می‌دهد، هرچند در برخی لحظات به تکرار کلیشه‌های آشنا نزدیک می‌شود.

پانته‌آ پناهی‌ها با ظرافت و پختگی، به کاراکتر خود بعدی انسانی می‌بخشد و برخلاف بسیاری از نقش‌های زن در کمدی‌های ایرانی، تنها ابزار تزئینی روایت نیست.

سها نیاستی و سودابه بیضایی نیز با وجود فرصت محدود، موفق می‌شوند حضور خود را در ذهن مخاطب ماندگار کنند.

این مجموعه بازی‌ها سبب می‌شود که حتی در لحظات ضعف فیلمنامه، ریتم و انرژی اثر حفظ شود.

طنز موقعیت در برابر طنز کلامی

فیلم با آگاهی از خستگی مخاطب از شوخی‌های جنسی و کلامی، تلاش می‌کند بر طنز موقعیت تکیه کند. تعقیب و گریزها، زد و خوردها و حتی کنش‌های ساده‌ای مانند چانه‌زنی کارگر کافه با محسن کیایی، نمونه‌هایی هستند که موفقیت فیلم در ایجاد لحظات خنده‌دار را تضمین می‌کنند. این انتخاب، نقطه قوتی است که می‌تواند به الگویی برای سایر فیلمسازان بدل شود.

لایه‌های اجتماعی و فلسفی

آنچه فیلم را از یک سرگرمی صرف جدا می‌کند، حضور لایه‌هایی از نقد اجتماعی است. آریاشهر دو نفر جهانی را نشان می‌دهد که در آن همه در پی چیزی هستند که اساساً وجود ندارد؛ کیف پولی که در نهایت خالی است. این تصویر استعاری، هم به پوچی آرزوهای مصرفی و هم به چرخه بی‌پایان حرص و طمع انسانی اشاره دارد.

از سوی دیگر، بهرامیان در مصاحبه‌هایش تأکید کرده که نقش زنان در این فیلم واقعی‌تر از کمدی‌های مشابه است. زنانی که نه‌تنها قربانی خشونت و فریب‌اند، بلکه در بسیاری موارد مسیر حرکت مردان را نیز هدایت می‌کنند. هرچند پرداخت این ایده در فیلم کامل نیست، اما نفس تلاش برای ارائه چنین تصویری ارزشمند است.

نقاط ضعف فنی

فیلمبرداری: استفاده مکرر از نماهای بسته و ترکیب آن با نماهای باز، در برخی سکانس‌ها خام‌دستانه است و مانع از انسجام بصری اثر می‌شود.

تدوین: ریتم تدوین گاه بیش از حد شتاب‌زده است و لحظات تأمل و تعلیق در فیلم به‌ندرت مجال بروز پیدا می‌کنند.

موسیقی: انتخاب موسیقی متن، به‌ویژه در صحنه‌های پرتنش، فاقد هم‌افزایی با تصاویر است و به‌جای ارتقا دادن احساسات، گاه باعث خنثی شدن آنها می‌شود.

سخن آخر

آریاشهر دو نفر فیلمی است که میان سرگرمی عامه‌پسند و جاه‌طلبی‌های فرمی و مضمونی معلق مانده است. در یک‌سو، انرژی بازیگران، طنز موقعیت و تلاش برای پرهیز از ابتذال، آن را به اثری مفرح و قابل احترام بدل می‌سازد. در سوی دیگر، ضعف فیلمنامه، پراکندگی روایت و کاستی‌های فنی، مانع از آن می‌شود که فیلم به یک کمدی شاخص و ماندگار در سینمای ایران تبدیل گردد.

با این حال، همین جسارت در عبور از کلیشه‌ها و تلاش برای تعریف استانداردی تازه برای کمدی، اهمیت آریاشهر دو نفر را در کارنامه حمید بهرامیان و در سینمای ایران برجسته می‌کند. فیلم شاید در حافظه بلندمدت سینما ماندگار نشود، اما در کوتاه‌مدت می‌تواند الگویی برای بازاندیشی در چگونگی خنداندن مخاطب بدون ابتذال باشد.

سجاد خلیل زاده

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.