گذری بر تاریخچه سینما در ایران و جهان | سجاد خلیل زاده

گذری بر تاریخچه سینما در ایران و جهان

در این مقاله گذری کوتاه بر تاریخچه و سیر تکاملی سینما در ایران و جهان خواهیم داشت، ابتدا مراحل تکامل دستگاه های عکاسی و ابزار مربوط به سینما مورد بررسی قرار خواهد گرفت و سپس در مورد ماشین هایی برای بهتر دیده شدن و عواملی که باعث ایجاد صحنه و ظهور فیلم های داستانی شده است را واکاوی می کنیم و در ادامه مقاله رشد هنر سینما و اعصار طلایی در کشور های مختف و همچنین زمینه های ورود و رشد آن به ایران را مورد بررسی قرار خواهیم داد .

در بخش هایی از مقاله در این رابطه نیز بحث خواهیم کرد که سینما صنعتی بزرگی می شود و بر اساس برخی نظریات و فرضیات به بررسی سینمای آینده خواهیم پرداخت.

واژگان کلیدی: سینما، تاریخچه، عکاسی، هنر، فرهنگ، صنعت

مقدمه:

بیش از نیم قرن است که در سراسر جهان مردم سینما می روند و جادوی مرموز تصاویر زنده ای که در تالاری تاریک روی پرده پدیدار می شود، آن ها را محسور می کند، می روند تفریح کنند ، لذت ببرند، مانند وقتی که کتاب می خوانند یا به موسیقی گوش می دهند ، ولی درباره موسیقی و کتاب به عنوان هنر بحث می شود ، حال آنکه برخی سینما را فقط سینما می دانند، اصولا شرایط و اوضاع سهل و ساده دیدن فیلم، سینما را امری سراسری جلوه می دهد، چنان سرگرم کننده و چنان عادی است که نمی توان نفس خود سینما را هنر دانست. و بنابراین این اگر سینما ریشه دوانده است به سبب شاهکارهای هنری اش نیست. بلکه طرز نقل داستان و نمایش زندگی در سینما، هم دل تماشاگر و هم تخیل او را برمی انگیزد. و این علاقه استوار همه تماشاگران به سینما به عنوان سینما است که انگیزه اصلی کارگردانان، تهییه کنندگان و مخترعین بوده و سبب شده است که اینها فیلم سینما را از صورت خام و لرزان نخستین به کمال فنی و قدرت عاطفی امروزی اش برسانند. در طی شصت سال آزمایش و خطاء و ساختن فیلمهای پرمنفعت و پر ضرر ، دستگاه نوظهورسال 1895 رفته رفته به هنر قرن بیستم تبدیل شد.

سینماتوگراف:

برادران لومیر، در دسامبر ۱۸۹۵ دستگاهى را به راه انداختند که سینماتوگراف نام داشت. این دستگاه پیچیده عکس‌هاى متحرک را نشان مى‌داد. لومى‌یر با چرخاندن دستک آن عکس‌هاى متحرک را روى پرده‌اى سفید به نمایش مى‌گذاشتند. آنها پس از استقبال پاریسى‌ها از سینماتوگراف، نمایندگانى به کشورهاى مختلف فرستادند تا مردم آن کشورها را با این دستگاه آشنا کنند. اما ایران دوره قاجار یکى از این کشورها نبود.

سینما زمانى‌که به سرزمین ما ایران رسید، اسباب‌بازى ملوکانه‌اى در دست شاه قاجار بود. و اگر سفر مظفر‌الدین‌شاه به فرنگ در شروع قرن مصادف با نمایش برادران لومیر نمى‌شد. سینما در ایران چه سرنوشتى پیدا مى‌کرد؟ مظفرالدین‌شاه سینماتوگراف را مى‌بیند و دستور خرید آن را مى‌دهد و به ایران مى‌آورد تا از آن به‌طور خصوصى استفاده کند و سینما در پس پرده حرم باقى مى‌ماند. سینما را مظفرالدین‌شاه وارد مملکت کرد؛ اما نه به قصد خدمت به ملتش؛ بلکه در جهت ارضاى ذهن تنوع طلب و نوجویش.

در سال ۱۸۷۸ میلادی، ادوارد مایبریج با حمایت مالی للاند استانفورد که سیاستمدار و موسس دانشگاه استنفورد بود موفق به عکسبرداری پشت سر هم از اسبی به نام سالی گاردنر شد. این عکسهای متوالی توسط ۲۴ دوربین پشت سر هم برداشته شد. آزمایش فوق در ۱۱ ژوئن در مزرعه پالو آلتو و با حضور نشریات بر‌گزار شد. دوربین ها به موازات حرکت اسب در یک مسیر مستقیم قرارداده شد و شاتر هر دوربین بوسیله سیمی که با سم اسب در ارتباط بود کنترل می شد. هر تصویر در یک هزارم ثانیه برداشت می شد.

فیلم بعدی که تجربه شد منظره باغ روندهای بود که در ۱۴ اکتبر ۱۸۸۸ میلادی بوسیله لوئیس پرینس در لیدز، ایالت یورکشایر غربی انگلیس ساخته شد. لذا انگلیس بعنوان اولین کسانی که تصویر متحرک دست یافته اند شناخته می شوند.

در ۲۱ ژوئن ۱۸۸۹ میلادی، ویلیام گرین حق امتیازی به شماره ۱۰۱۳۱ برای دوربین کرونوفوتوگرافیک اش گرفت. ظاهراً دوربین او قادر به گرفتن ۱۰ عکس بر روی فیلم سلولولید سوراخ دار بوده است. گزارشی از این دوربین در روزنامه عکسی انگلستان در تاریخ ۲۸ فوریه ۱۸۹۰ میلادی منتشر شد. گرین یک سری تصویر از قضیه را برای توماس ادیسون یعنی کسی که در آزمایشگاهش دستگاهی به نام کینتوسکوپ را ساخته بود ارسال کرد. این گزارش بار دیگر در مجله ساینتیفیک آمریکا در تاریخ ۱۹ آوریل همان سال به انتشار رسید. گرین در سال ۱۸۹۰ مکانی برای نمایش تهیه کرد اما سرعت پایین نمایش عکسها باعث عدم توجه چشم گیری به آن شد.

ویلیام کندی لاری دیکسون، که همکار ادیسون در لابراتوارش بود توانست با ساخت نواری از جنس سلولولید برای خودش اعتباری کسب کند. آنها برای تولید فیلم استودیویی به نام بلک ماریا ساختند. (به علت شباهت ساختمان استودیو با ماشین مخصوص حمل مجرمین که نامش بلک ماریا بوده است).

کینتوسکوپ با موفقیت در کل اروپا منتشر شد اما ادیسون هرگز این وسیله را خارج از آتلانتیک ثبت نکرد. این امر باعث شد تا از روی این دستگاه تقلیدهایی صورت گیرد، مثل دوربینی که بوسیله مخترع انگلیسی رابرت و پائول و بیرت اکرس شریکش ساخته شد.

پائول عقیده بر نمایش تصاویر متحرک برای گروهی از تماشاچیان عمومی به جای بینندگان خاص را داشت، از این رو یک فیلم پروژکتور تولید کرد، اولین نمایش خودش را در ۱۸۸۵ انجام داد. در حول و حوش همین زمان، در فرانسه، آگوست و لوئی لومیر سینماتوگراف را اختراع کردند، یک دستگاه قابل حمل که سه قطعه دوربین، چاپگر و پروژکتور را در یکجا جا داده بود.

تاریخ سینما در ایران ( دوره قاجاریه ):

با ظهور سینماتوگراف و خریداری شدن آن توسط شاه به دستور مظفرالدین‌ شاه، میرزا ابراهیم‌خان صحافباشی از مراسم کارناوال گل که در فرانسه برقرار بود فیلم‌برداری کرد. و همین عمل نام او را به عنوان اولین فیلم‌بردار ایرانی در تاریخ ثبت کرد. پس از بازگشت سینماتوگراف بر خلاف دول خارجی که هنری اجتماعی بود و از ابتدا در بین مردم عامی رشد کرده بود، شمع محفل درباریان شد و به عنوان تفریحی اشرافی به خدمت دربار درآمد. خیلی زود فیلمهایی از زندگی زنان حرمسرا، خواجگان، مسافرتهای شاه، شیرهای شاه در دوشان‌تپه و مراسم سینه‌زنی تهیه و در اندرونی و خانه‌های شاهزادگان به نمایش درآمد و تا آنجا پیش رفت که خود مظفرالدین ‌شاه تصمیم به ساختن فیلم گرفت و اولین فیلم فارسی را از زندگی خواجه‌های درباری کارگردانی کرد.

چند سال بعد با شروع انقلاب مشروطیت بهره‌گیری از هنر سینماتوگراف عمومی شد و مراکزی برای تماشای عمومی ایجاد شد. در سال 1326ق برابر با 1287ش و 1908م نخستین اعلان مربوط به سینما در جراید به چاپ رسید.

               این پرده‌های جدید تماشایی سینماتوگراف که عوالم را به طور حرکت و تجسم‌ نشان می‌دهد به تازگی وارد شده و در خیابان ناصری در یکی از مغازه‌های جناب تاجرباشی نشان داده می‌شود. مقدم آقایان محترم از یکساعت بعد از ظهر تا دو ساعت از شب گذشته در کمال احترام پذیرفته می‌شود.

البته مدتی قبل از این تاریخ میرزا ابراهیم‌خان صحافباشی در خیابان چراغ ‌گاز سالنی افتتاح کرده بود و فیلمهای کمدی و خبری کوتاه که در نهایت از ده دقیقه تجاوز نمی‌کرد نمایش می‌داد. او مردی آزادیخواه بود و در سفرهایی که به اروپا کرده بود با کاربرد مردمی دستگاه سینماتوگراف آشنا شده بود. به ویژه آنکه با شروع انقلاب مشروطیت کشور در تب و تاب افکار انقلابی می‌سوخت و او خوب می‌دانست که این صنعت جدید تا چه حد برای ترویج افکار و عقاید آزادیخواهی مؤثر است. نمایش فیلم ها اکثراَ در شب انجام می‌شد و در سالن لیموناد و دیگر آشامیدنی ها به فروش می‌رسید اما عمر این سالن جدید یک ماه بیشتر نبود (ماه رمضان) چرا که نمایش فیلم هایی چون جنگ ترانسوال آفریقای‌ جنوبی و فیلم های خبری دیگر دولت را بر آن داشت که ابراهیم‌خان صحافباشی را تبعید و وسایل و اسباب سالن را مصادره نماید و میرزا ابراهیم خان به اجبار راهی بیابانک و جندق و سپس کربلا و هندوستان گردید. رسیدن او به هندوستان مقارن به توپ بستن مجلس توسط نیروهای مستبد محمدعلی‌شاه بود. در این زمان سینما مورد استفاده دو قطب متضاد فکری در کشور قرار گرفت. به طوری که تا قبل از استبداد صغیر انقلابیون مشروطه از این صنعت نوپا (گاه به شکل خصوصی) برای بالا بردن آگاهیهای جامعه استفاده می‌کردند.

از نوشته‌های مهاجرین ایرانی که بعد از به توپ بستن مجلس از ایران فرار کرده‌اند (1908ـ1909م) چنین بر‌می‌آید که آنها فیلمهایی در زمینه انقلاب مشروطه و زد و خوردهای انقلابیون با قوای استبداد، قیام مردم و کشتارهای فجیع دولتی و بعدها مبارزات ستارخان تهیه کردند و به معرض دید عمومی می‌گذاردند همچنین اقدامات مشابهی از سوی قوای مستبد محمدعلیشاهی صورت می‌گرفت و دو فیلم‌ساز روس که برای محمدعلی‌شاه کار می‌کردند، مأمور فیلم‌برداری از صحنه‌ها و اتفاقاتی که می‌گذشت و برخوردهای طرفین درگیر شدند حتی از جمله ایل بختیاری واقعه فتح تهران تا آخرین لحظه فیلم‌برداری کردند و گویا این فیلم‌ها توسط محمدعلی ‌شاه در هنگام تبعید به روسیه (ادسا) برده شد و بعدها به طور اتفاقی از میان رفته است.

جریانات اروپاییان که به ایران رفت و آمد داشتند یا از این طریق عازم هندوستان بودند، صحنه‌هایی از ایران را به طور مستند تهیه و در آرشیوهای خویش نگهداری می‌کردند. به عنوان مثال  برادران انگلیسی فیلم مستندی ضمن حفر چاه مسجدسلیمان و لوله‌گذاری توسط کارگران بختیاری برداشته‌اند که هم اکنون در آرشیو ایران موجود است.

اولین مقاله فارسی درباره سینما در هفته نامه حقایق در باکو توسط علی محمدخان اویسی،در 1335/17-1916،با عنوان سینماتوگراف”هنر تصویر متحرک” منتشر شد.

فیلم صامت:

در سال 1325/1925، خان بابا خان معتضدی که در رشته الکترونیک در اروپا درس خوانده بود ودر استودیو گامونت فرانسه هم به عنوان فیلمبردار کار کرده بود، در سال 1305/1926،یک فیلم خبری به نام مجلس موسسان( مجمع قانون اساسی) و نیز از مراسم تاجگذاری رضاشاه، که قطعاتی از هردوی آنها باقی مانده است، تولیدکرد. نمایش فیلم صامت معمولا با شرح وتوضیح مرد یا زنی – بستگی به تماشاگران داشت- همراه بود،او از بالا تا پایین راهروی نمایش فیلم را قدم می زد وخلاصه داستان فیلم را با صدای بلند بازگو می کرد. معتضدی، فارسی زبانان را با عناوین فیلم آشنا کرد او این عناوین را در فواصل مختلف فیلم وارد کرد تا توضیح دهد که داستان فیلم چیست. این عناوین به صورت کپسولهای بین قطعات فیلم تا سال 1340/1960 باقی ماند تا سیستم دوبله فیلم های خارجی به زبان فارسی ایجاد شد.

آوانس اوهانیان(61-1901) ارمنی در صنعت فیلم روسیه کارآموزی کرد، در سال 1309/1930به ایران برگشت و مدرسه بازیگران سینما (پرورشگاه هنری سینما) را برای مردان وزنان جوان راه اندازی کرد. در دی ماه 1310/ژانویه 1931، اولین فیلم فارسی به نام آبی ورابی را با کمک دانشجویان وفیلمبردارش، معتضدی، کارگردانی کرد. این فیلم کمدی از بازی طنز دو بازیگر هلندی به نامهای هارالد مدسون وکارل شنستروم، در مجموعه فیلمهایی که از سوی کمپانی پالادیوم وکارگردانی لو لاریتزِن در سالهای 1920 تا29 الهام گرفته بود. آبی ورابی به عنوان فیلمی پراز حرکت وجلوه های ویژه، موفقیتی محسوب می شد که ابتدا به صورت فیلم کوتاه در حومه تهران وساختمانهای آن به نمایش درآمد. دومین فیلم اوهانیان با نام “حاجی آقا، آکتور سینما”

(1312/1934 ) فیلمی بود که با طنز به مسائل داخلی تهران مانند آداب رسوم ونحوه تفکر آن زمان نگاه می کرد.

این فیلم به هرحال تحت تاثیراولین فیلم ناطق فارسی به نام دختر لُر(1312/1933) بود که تنها دو ماه ونیم قبل از آن تولید شده بود.

ابراهیم مرادی(1316-1356) که مدتی برای سازمان فیلم شوروی فعالیت کرده بود، کوشید تا در سال 1309 برابر با 1930 فیلمی با عنوان انتقام برادر در بندرپهلوی(سابق) بسازد اما موفق به اتمام آن نشد.او سپس به مدرسه یوحنیان در تهران وارد شد وبا سایر دانش آموزان فیلم بوالهوس را در سال 1313/1934 ساخت که 30 هزار ریال هزینه داشت.با وجود برخورداری از حمایت مالی این فیلم بلند صامت،نتوانست با دختر لر رقابت کند. باوجود این، فیلم با دربرابر هم قرار دادن یک مرد شرور شهری و روستایی سختکوش، قالب  ورویه ای را ایجاد کرد که بعدها در فیلم های فارسی تکرار شد. در سال 1311/1933 تنها 8 سینما در تهران وتعداد کمی از شهرستانها وجود داشت. در مرداد 1309/ اگوست 1930، علی وکیلی مجله سینما و نمایشات را منتشر کرد، این ژورنال اولین نشریه ای بود که به فیلم های غالبا وارداتی اختصاص داشت ونام افرادی مانند صحاف باشی، روسی خان وبه ویژه باقراُف در آن دیده می شد.

فیلم صامت دیگری که در سال 1925 در ایران  ساخته شد، علف یا Grass نام داشت.این فیلم را دو امریکایی به نام های مِریان کوپر و اِرنِست شُدساک براساس فیلمنامه ای از مارگریت هریسون، کارگردانی کردند. این فیلم مستند درباره حماسه شجاعت مردان بختیاری بود که هر بهار از کارون مواج می گذشتند و از برف ویخ بالا می رفتند تا رمه هایشان را به چراگاه وزمین پراز علف پشت زردکوه برسانند، این فیلم در ایران پخش نشد چرا که عده ای فکر می کردند چهره ایران رد این فیلم خدشه دار می شود وبیشتر عقب ماندگی وبدبختی را نمایش می دهد.

درپایان دهه 1920، آندره مالرو، نویسنده فرانسوی، فیلمی دید که در آن نبوغ توزیع کنندگان ایرانی آشکار می شد:« من در ایران فیلمی دیدم که وجود خارجی ندارد و آن زندگی چارلی بود. { زندگی چارلی چاپلین} سینمای ایرانی ها در فضای باز بود و بر روی دیوار های اطراف تماشاچی ها گربه های سیاه هم نشسته بودند وفیلم را تماشا می کردند. توزیع کنندگان ارمنی تمام شلوارهای کوتاه چارلی را با مهارت به شلوار بلند، مونتاژ کرده بودند که شگفت انگیز بود.» 45 سال بعد این تکنیک در فیلم آقای ولگرد(آربی سی فیلم) به وسیله ریچارد پترسون آمریکایی انجام که در سال 1975 پخش شد.

فیلم ناطق:

دختر لُر در هند توسط تکنسین های هندی وبازیگران ایرانی ساخته شد.نقش جعفر از سوی عبدالحسین سپنتا (1286-1348) بازی شد.سپنتا ادیب وناشر روزنامه در اصفهان بود که در نگارش فیلمنامه با اردشیرایرانی کارگردان همکاری کرد.

این فیلم در سال 1312 در سینماهای مایاک و سپه تهران به نمایش گذاشته شد.اولین فیلمی که ایرانی ها صدای آن را به زبان فارسی می شنیدند.موفقیت این فیلم فوق العاده بود وهیچ فیلم صامتی نمی توانست با آن رقابت کند.این فیلم تا امروز جذابیت ساده وبی تکلف خود را حفظ کرده است.سپنتا به کار کارگردانی در هند ادامه داد. با تقاضای وزارت معارف ایران، او همچنین فیلمی داستانی درباره زندگی شاعر ایرانی، فردوسی ساخت که در برخی قسمت های آن به دستور حاکمیت ایران، بر حمایت های محمود غزنوی از شاعر تاکید شده بود. که متاسفانه تمام این فیلم نابود شده است.

به گفته سپنتا، موفقیت دختر لُر منجر شد تا توزیع کنندگان فیلم های آمریکایی در تهران، از رقابت با فیلم های ایرانی واهمه داشته باشند ومانع کار او در ایران شوند. او حتی از سوی دولت ایران هم تشویق نشد بنابراین سپنتا از تولید دوفیلم جغد سیاه و عمرخیام ناتوان ماند. تا سال 1326/1947 هیچ فیلمی در ایران تولید نشد .

عمومی شدن سینما:

اولین قدم برای عمومی شدن سینما در ایران با احداث سالنهای سینمایی آغاز شد. البته در ابتدا این سالنها توسط اقلیتهای دینی و افراد غیر ایرانی ایجاد گردید. اولین فرد از این گروه که اقدام به بازگشایی سینما کرد روسی‌خان بود. وی در سال 1254ق در تهران از پدری انگلیسی و مادری روسی متولد شد و نام اصلیش ایوانف بود. در آغاز سلطنت مظفرالدین ‌شاه به عنوان یکی از تکنسینهای عکاسخانه شاهی استخدام شد و در آغاز سلطنت محمدعلی ‌شاه به ریاست بخش عکاسی دارالفنون و مقام عکاس‌باشی دربار دست یافت.

شهرت وی به روسی‌خان به دلیل عکسهای جالبی بود که از محمدعلی‌شاه و خانواده‌اش برداشته بود و بدین سبب از جانب شاه بدین عنوان ملقب شده بود وی در سال 1285ش پس از آگاهی از تمایل عمومی مردم به سینماتوگراف، یک دستگاه نمایش و پانزده حلقه فیلم600 الی 800 میلیمتری از کمپانی پاته خریداری کرد و مشغول نمایش فیلمهای کمدی در اندرون شاهی و خانه‌های اعیان و اشراف شد. همچنین در مجالس عروسی از جمله عروسی ظل‌السلطان در باغشاه به نمایش فیلمهای کمدی پرداخت. روسی‌خان بر عکس ابراهیم خان صحافباشی فردی درباری بود و با محمدعلی‌ شاه و لیاخوف سردار روس و عامل به توپ بستن مجلس روابط خوبی داشت.

سینما صنعت بزرگی می شود:

وقتی جنگ جهانی اول پایان گرفت، صنعت فیلمبرداریه آمریکا تغییرات عمده وعمیقی یافته بود ، محصولات آمریکا از سال1914 به بعد کشورهایی که مستقیما در جنگ بودند محصولاتشان را تقلیل دادند زیرا مواد خام نوار فیلم و مواد منفجره یکی است . در نتیجه استدیوهای ایتالیایی و فرانسوی وانگلیسی تنزل کردند و این تنزل تا یک نسل بعد ادامه داشت در آلمان که دولت به منظور تبلیغ و حفظ روحیه ی مردم به صنعت فیلمبرداری کمک خرج می داد ، استدیو ها همچنان به کار خود ادامه می دادند ، ولی محصولاتشان صرفا یرای استفاده و نمایش داخلی کشور بود ، در کشور های دانمارک و سوئد کهاز جنگ برکنار بودند ، صنعت فیلمبرداری به خصوص با ماجرا های حماسی شگفتی کوتاه مدتی یافت .

ولی مردم در همه جا در آن سالهای آشوب و گرفتاری و به فیلم های آمریکایی، کمدی های چارلی چاپلین و دوگلاس فیربنکس و فیلم های پر زد و خورد و سرگرم کننده و داستان های عشقی و ژانر های گوناگون که از استدیوهای آمریکایی بیرون می آمد چشم دوخته بودند ، کلمه ی تازه ای در فرهنگ لغات جهان افزوده شد، و آن هالیوود بود.

در سالهای نخستین پیدایش هالیوود و تبدیل آن به مرکز محصولات سینمایی آمریکا ، فیلم های آمریکایی رنگ تازه ای به خود گرفتند و برای اولین بار زرق و برقی را که مرادف نام هالیوود است پیدا کردند ولی خود هالیوود تا هنگامی که فیلمبرداران و فیلمسازان به آنجا نیامده بودند محل کوچک وبی اهمیتی در حومه لس آنجلس بیش نبود . از سال 1910 به بعد بعضی از شرکت های شرق امریکا برای استفاده از آب وهوای عالی وآفتاب همیشگی کالیفرنیا به آنجا کوچ می کردند . هالیوود برای کارهای محلی آنان جایی بود که آرزو می کردند.

آفتاب کالیفرنیا و مزایایی که به صورت قانون کار و میزان مالیات داشت به زودی هالیوود را پایتخت محصولات سینمایی آمریکا کرد و چون از سال 1918 به بعد محصولات سینمایی آمریکا قسمت عمده بازار جهانی را در دست گرفت ، هالیوود پایتخت سینمایی جهان گردید و تا کنون در این مقام باقی است.

صنعت فیلم:

در سال 1324/1945، اسماعیل کوشان(1915-1981)هنگامی که به عنوان سیاهی لشگر در استودیوی جهانی فیلم برلین کار می کرد، یک کپی از فیلم فرانسوی قرارملاقات اول با بازی “دانیل دارو” خرید و در استانبول به فارسی دوبله کرد وبا عنوان دختر فراری در تهران به نمایش گذاشت. با کسب موفقیت در این کار، کوشان تصمیم گرفت تا او هم اولین فیلم ناطق خود را بسازد:”طوفان زندگی”(1326-1947) این فیلم را علی دریابیگی، کارگردان تئاتر،کارگردانی کرد که او هم دوره کارآموزی را در آلمان سپری کرده بود.این فیلم موفقیت ناچیزی کسب کرد که این امر کوشان را واداشت تا استودیوی فیلم پارس را به عنوان اولین استودیوی ایران را در سال 1358 /1979 تاسیس کند. به عنوان یک تاجر، کوشان در ابتدای راه فیلم متوسط “شرمسار” (1329/1950) را تولید کرد،در این فیلم خواننده ای به نام دلکش، نقش دختر روستایی ساده ای را بازی می کرد که صدای طلایی اش باعث شد تا در رادیو شهرتی به دست آورد. فیلم مادررا نیز در سال 1331/1952 با بازی دلکش وخواننده دیگری به نام قمرالملوک وزیری (1905-1959) ساخت. سایر فیلم های دهه 1320 و30 شامل ولگرد (1331) به کارگردانی مهدی رییس فیروز، فیلم آقا محمدخان به کارگردانی نصرت الله محتشم، اولین مجموعه سریال های معمولی وپیش پا افتاده به نام قیام پیشاوری(1333)، طنزی در حوادث آذربایجان (1324/1945)، امیرارسلان نامدار( شرح زندگی امیرارسلان)، فیلمی که موفقیت زیادی در گیشه داشت،17 روز تا اعدام(1335/1956)، فیلمی که توسط هوشنگ کاووسی،اولین فارغ التحصیل مدرسه فیلمسازی خارجی ساخته شد او منتقد جدی فیلم فارسی بود، بلبل مزرعه(1336/1957)، یک ملودرام روستایی، شب نشینی در جهنم( 1336)،یک کمدی سیاه، چهارراه حادثه (1333) وطوفان در شهر ما (1337/1958) هر دوی فیلم های اخیر توسط ساموئل خاچیکیان کارگردانی شد او استاد تولید فیلم های هیجانی بود، فیلم چشم به راه(1337/1958)درباره بدبختی های مردم، لاتِ جوانمرد(1337)،فیلمی الهام گرفته از رمان ذاش آکُل صادق هدایت به نام کلاه مخملی و گنج قارون که درباره بی اهمیتی پول و ارزش دوستی بود وفروش بالایی داشت.

سینمای آینده:

هر اختراع و پیشرفت فنی در سینما ، امکانات آفرینش هنری را تجدید می کند و نیروی ابداع سینماگران را به مبارزه می طلبد. این قدرت فوق العاده برای پدید آوردن اشکال جدید و جذب کردن آنها به هنر سینما در سال پر ماجرای 1953 بیشتر آشکار شد که سینما کوشید هرچه زود تر جلورفتن تماشاگران خود را به جانب تلویزیون بگیرد اتدیو ها به استقبال بحران رفتند و شیوه ها و حیله هایی در سینما به کار زدند که تقلید انها از حیز قدرت تلویزیون خارج بود.

از طرفی با رشد و پیشرفت روز افزون تکنولوژی های مربوط به فیلمبرداری ، تکامل فنی امکانات سالن های سینما ، استفاده از تکنیک های جدید در جذب و اقناع مخاطبان و همچنین بهره گیری از جدید ترین شگرد های جلوه های ویژه در در فیلم ها آینده ای متفاوت تر از آنچه که امروز شاهد هستیم در انتظار آثار سینمایی خواهد بود.

  • منابع
  • فرخ غفاری (ایرانیکا) ترجمه ی کتایون مصری
  • تاریخ سینما نوشته آرتور نایت ترجمه دریابندری

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.